خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
سلام
نام مجموعه : عنکبوت
قسمت اول : تولد عنکبوت
ژانر : روانشناختی ، درام ، جنایی ، تراژدی ، عاشقانه

نویسنده : آریا طوسی

کلیات : داستان بیشتر راجع به معضلات اعتیاد و قتل می پردازه

من زندگیم همیشه بوی کثافت می‌داد.بوی لجن ، بوی خون، یه دود غلیظ . خیلی وقت‌ها، وسط خنده‌هام یه گلوله صاف قلبم رو هدف می گرفت . درست مثل اون لحظه‌ای که دراز کشیده بودم رو به روی تلویزیون، با صدای بلند به کارتون تام و جری می‌خندیدم و تو حال خودم بودم اما یک دفعه ساکت شدم. ساکت شدم چون شک کردم . شک کردم به این که چرا خونه انقدر ساکته؟ مامان کجا بود؟ زینب و امیر کجا رفته بودند؟ منِ هفت ساله با کنجکاوی بی‌خیال کارتون محبوبم شدم، از جام بلند شدم و اتاق‌ها رو گشتم. خبری ازشون نبود. با یه قیافه جدی همراه با دلهره رفتم تو حیاط. چشمم به مامان افتاد. مامان زهره به دیوار آجری دستشویی گوشه حياط تکیه داده بود و دستش تکون می‌خورد. تو دستش یه کارد بود. یه کارد آشپزخونه! رد دستش رو که گرفتم به زینبی رسیدم که فقط از رو لباس‌ بلند آبیش تونستم تشخیصش بدم. نگاهم خیلی سریع رسید به تپه تلنبار شده از تکه‌های گوشت

زیر پای مامان خاک و خون قاطی بود . مامان سرش رو چرخوند سمتم و با دیدنم گفت بیا جلو رضا! بیا ببین دو تا بوقلمون حسابی پیدا کردم! بیا نترس !

قدمی به عقب گذاشتم. مامان با دیدن حرکتم از جاش بلند شد و به سمتم اومد

بیا دیگه کجا میخوای بری؟ امشب یه شام داریم حسابی !

حیوونی‌ها وقتی می‌خواستم ذبحشون کنم خیلی دست و پا میزدن ترسیدم حروم بشن !



ناظر پیشنهادی : https://forum.roman98.com/members/13144/
باسلام، تا رمان تحت بررسی شما تایید/رد نشه، ناظری براتون تعیین نمیکنیم
پس از تایید/رد شدن رمانتون مجددا درخواست بدید:rose:
به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و ~FaryadTosi~

بریوان

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/22
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
9
امتیاز
48
زمان حضور
16 ساعت 2 دقیقه
وقت بخیر

نام اثر: تا تَبَتُّل
به قلم: الهام فرجی (بریوان)
ژانر: تراژدی، اجتماعی
قسمتی از داستان:
برنگرد علی جان برنگرد.
دلت برای ما و خانه تنگ نشود.
خوش به حال تو که توانسته‌ای از همه‌ی ما، از این همه نکبت فرار کنی.
خوش به حال تو که هر روز مجبور به دیدن این چهره‌های سراسر غم زده و تا خرخره تا در لجن فرو رفته نیستی.
یکی از زنان کارگاه می‌گوید:
- هرکس کوچکترین راه گریزی برایش پیدا شود باید برود و پشت سرش را نگاه نکند. تو رفته‌ای و من چه بگویم که جز مرگ راه فراری ندارم... .


تَبَتُّل: بریده از جهان و به خدا پیوسته


تعیین ناظر رو ممنون میشم به عهده‌ی خودتون باشه


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
وقت بخیر

نام اثر: تا تَبَتُّل
به قلم: الهام فرجی (بریوان)
ژانر: تراژدی، اجتماعی
قسمتی از داستان:
برنگرد علی جان برنگرد.
دلت برای ما و خانه تنگ نشود.
خوش به حال تو که توانسته‌ای از همه‌ی ما، از این همه نکبت فرار کنی.
خوش به حال تو که هر روز مجبور به دیدن این چهره‌های سراسر غم زده و تا خرخره تا در لجن فرو رفته نیستی.
یکی از زنان کارگاه می‌گوید:
- هرکس کوچکترین راه گریزی برایش پیدا شود باید برود و پشت سرش را نگاه نکند. تو رفته‌ای و من چه بگویم که جز مرگ راه فراری ندارم... .


تَبَتُّل: بریده از جهان و به خدا پیوسته


تعیین ناظر رو ممنون میشم به عهده‌ی خودتون باشه
باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~MOHADESE~ و بریوان

محمدشفیع دریانورد

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/6/23
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
12
سن
38
زمان حضور
9 ساعت 21 دقیقه
سلام درخواست تعیین ناظر داستان کوتاه دارم.
نام داستان کوتاه : ایثار
نویسنده : محمدشفیع دریانورد
ژانر : اجتماعی
خلاصه : مهران داوطلب شده بود که کار خوب انجام دهد به همین خاطر تصمیم گرفت در خانه سالمندان مشغول به کار بشود.
وقتی وارد خانه سالمندان شد، پیرمردی دید که گوشه ای از باغ تنها نشسته؛ از مسئول خانه سالمندان در مورد آن پیرمرد سوال پرسید....


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
سلام درخواست تعیین ناظر داستان کوتاه دارم.
نام داستان کوتاه : ایثار
نویسنده : محمدشفیع دریانورد
ژانر : اجتماعی
خلاصه : مهران داوطلب شده بود که کار خوب انجام دهد به همین خاطر تصمیم گرفت در خانه سالمندان مشغول به کار بشود.
وقتی وارد خانه سالمندان شد، پیرمردی دید که گوشه ای از باغ تنها نشسته؛ از مسئول خانه سالمندان در مورد آن پیرمرد سوال پرسید....
باسلام ناظر شما YeGaNeH
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,392
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 4 ساعت 9 دقیقه
با سلام درخواست ناظر دارم.
اسم و خلاصه هنوز مشخص نیست اما ژانر تراژدی-اجتماعی هست.
ناظر انتخابی: M O B I N A


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
با سلام درخواست ناظر دارم.
اسم و خلاصه هنوز مشخص نیست اما ژانر تراژدی-اجتماعی هست.
ناظر انتخابی: M O B I N A
باسلام، با ناظر پیشنهادیتون موافقت میشه.
ناظر شما M O B I N A
موفق باشید:good_luck:


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و Z.A.H.Ř.Ą༻

Z.a.H.r.A☆

مدیر تالار ماورا
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
  
عضویت
19/7/21
ارسال ها
1,348
امتیاز واکنش
9,400
امتیاز
333
محل سکونت
Otherworld
زمان حضور
168 روز 9 ساعت 44 دقیقه
درخواست ناظر برای داستان کوتاهم رو دارم :lollipop2b:
نام:...
نام نویسنده:زهرا بهشتی فر
ژانر: عاشقانه، فانتزی
خلاصه:..


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • عالی
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، MARIA₊✧ و یک کاربر دیگر

MARIA₊✧

مدیر آزمایشی کتاب
مدیر آزمایشی
  
  
عضویت
16/9/21
ارسال ها
158
امتیاز واکنش
3,252
امتیاز
163
محل سکونت
دربار ستاره‌ها
زمان حضور
38 روز 16 ساعت 58 دقیقه
درخواست ناظر برای داستان کوتاهم رو دارم :lollipop2b:
نام:...
نام نویسنده:زهرا بهشتی فر
ژانر: عاشقانه، فانتزی
خلاصه:..
باسلام ناظر شما خودم
منتظر ایجاد گفتگو باشید.
به امید موفقیت شما...:star:


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • جذاب
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و Z.a.H.r.A☆

Mojgan_a81

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/1/24
ارسال ها
6
امتیاز واکنش
16
امتیاز
3
سن
21
محل سکونت
ی جای دور
زمان حضور
6 ساعت 4 دقیقه
″به نام خدای دهشت″

رمان:دهشت

نویسنده: Mojgan_a81
ژانر: ترسناک

خلاصه:

همه‌ی داستان از آن شب شروع شد، شبی که از سر کودکی به آنجا رفتم.

شبی که خوابش را دیده بودم همچو جادوگری آینده‌نگر، اما توجه‌ای به آن نشانه نکردم و به لجبازیم ادامه دادم و راه را برای آمدنش به این دنیا باز کردم.


آری من دهشت را در دل اطرافیان جاری نمودم بی‌توجه به اتفاقاتی که قرار است رخ دهد.


درخواست ⦁ ⚫ تعیین ناظر داستـــان کوتـــاه ⚫ ⦁

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا