خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

داستان کوتاه

  1. Tiralin

    در حال ترجمه تجارت چاقو | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    «به نام خالق هستی» نام رمان: تجارت چاقو نویسنده: P.H solomon مترجم: Tiralin کاربر انجمن رمان 98 ژانر: فانتزی خلاصه: خرید و فروش چاقو به قیمت یک زندگی تمام می‌شود. پیشنهاد کمک ممکن است هزینه‌ی بیشتری نیز داشته باشد. در دنیای پرتقال کورگرن، لبه‌ی تیز تیغه تنها ارزی است که اهمیت دارد. نام او به...
  2. Mobina_J8

    در حال ترجمه شجاع دلان | Mobina_J8 کاربر انجمن رمان ۹۸

    " In The Name Of God " نام اثر: شجاع دلان نویسنده: T.K. Eldridge مترجم: Mobina_J8 ژانر: فانتزی، معمایی خلاصه: در این جلد از سری کتاب های تحقیقات هیوز، کایلا و ایان در پی تحقیقات خود یک الگو کشف می‌کنند، مواردی که کاملا تصادفی به نظر می‌رسند، ممکن است اینگونه نباشند. کایلا که هنوز به عنوان یک...
  3. در حال ترجمه بانوی تنگلوود | سواد کوهی کاربر انجمن رمان ۹۸

    " IN HIS NAME " نام داستان: بانوی تنگل وود | lady tengelwood نویسنده: Toni Cabell مترجم: سمیه سوادکوهی کاربر انجمن رمان 98 ژانر: فانتزی خلاصه: ناری از شایعات وابسته به آروود مطلع است؛ همان جادوی ممنوعه، تلاقی غیر قانونی و زوزوه های شگفت انگیز شبانه. به راستی باید به هر قیمتی عروسی را پشت سر...
  4. nsrt_sbni

    در حال ترجمه نجاتم بده | nsrt_sbni کاربر انجمن رمان ۹۸

    " IN HIS NAME " نام اثر: نجاتم بده | save me نویسنده: Bethel Gold مترجم: nsrt_sbni کاربر انجمن رمان 98 موضوع: عاشقانه خلاصه: مورگان، خواهر و مادرش را در یک حادثه مرگ بار از دست داد. او روزی به خانه برگشت و متوجه شد پدرش که تنها خانواده اش بود، با مرگ دیدار کرده است. از یک سو، آن، با مورگان آشنا...
  5. حدیثه

    در حال ترجمه کیسه‌ی سیاه | حدیثه کاربر انجمن رمان ۹۸

    "IN HIS NAME" نام داستان: کیسه‌ی سیاه | The Black Bag نویسنده: P. H. Solomon مترجم: حدیثه کاربر انجمن رمان ۹۸ خلاصه: یک زن جوان ناتوان در ازای سرنوشت خود رویاروی سه جادوگر می‌ایستد. کوریس در برابر جادو تنهاست. پس ناامیدی در او بیشتر و بیشتر رشد پیدا می‌کند. او خیاط جوان و تنها بازمانده از یک...
  6. در حال ترجمه داستان کوتاه پرواز به خانه | NarcissusFlower کاربر انجمن رمان ۹۸

    "In His Name" نام اثر: پرواز به خانه | Fly Away Home نویسنده: Dave Cenker مترجم: NarcissusFlower کاربر انجمن رمان 98 ژانر: عاشقانه خلاصه: آیا فرار کردن از مشکلات بهترین راه برای شروع تازه است؟ کلر پرکینز درگیر گذشته اش است ،حتی الان که زنی سی و هشت ساله است. او در مراسم خاکسپاری مادر بدسرپرست...
  7. Zahra_T_1381

    در حال ترجمه داستان کوتاه کوبش‌های قلب | Zahra_T_1381 کاربر انجمن رمان ۹۸

    "In His Name" نام داستان: HeartKnocks | کوبش‌های قلب نویسنده: Dan Nimak مترجم: Zahra_T_1381 کاربر انجمن رمان ۹۸ ژانر: داستان کوتاه خلاصه: داستانی کوتاه از یک زندگی کوتاه... و لحظاتی خاص که به هر زندگی، ارزش ادامه می‌دهد. [فایل]
  8. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه بادکنک فروش

    در یک شهربازی پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از کودکان را که برای خرید بادکنک به والدینشان اصرار می کردند را جذب خود کرد. سپس یک بادکنک آبی و همین طور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک...
  9. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه اندازه فاصله زانو

    روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: فاصله بین دچار یك مشكل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشكل چقدر است؟ استاد اندكی تامل كرد و گفت: فاصله مشكل یك فرد و راه نجات او از آن مشكل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است. آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در...
  10. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه بندگی راستین

    جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد آمد. جوان...
  11. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه بهترین قلب دنیا

    روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که بهترین قلب دنیا را در تمام آن منطقه دارد. جمعیت زیادی جمع شدند. قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند. مرد جوان در کمال افتخار و با صدایی بلندتر به...
  12. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه بلیط سیرک

    وقتی نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده ایستاده بودند، خانواده ای با شش بچه که همگی زیر دوازده سال سن داشتند و لباس های کهنه ولی در عین حال تمیـز پوشیده بودند. بچه‌ها دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان در مورد برنامه...
  13. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه بازرگان و انوشیروان

    بازرگانى در زمان انوشیروان مى زیست و مالى فراوان گرد آورد. پس از سال ها، او که در مملکت نوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو، چنین مال و منال به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را...
  14. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه این نیز بگذرد

    بزرگی در عالم خواب دید که کسی به او می‌گوید: فردا به فلان حمام برو و کار روزانه حمامی را از نزدیک نظاره کن. دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با زحمت زیاد و در هوای گرم از فاصله دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر...
  15. -FãTéMęH-

    داستان کوتاه ارتباط قلبی

    در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند. می‌گویند خارپشت ها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دور هم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگر را حفظ کنند. وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر می‌شدند؛ ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی می‌کرد. بخاطر همین تصمیم گرفتند از هم دور شوند ‫ولی از سرما یخ زده می...
  16. *AsAl*

    تجارت چاقو | *AsAl* کاربر انجمن رمان ۹۸

    «به نام خالق هستی» نام رمان: تجارت چاقو نویسنده: P.H solomon مترجم: عسل کاربر انجمن رمان 98 ژانر: فانتزی خلاصه: خرید و فروش چاقو به قیمت یک زندگی تمام می‌شود. پیشنهاد کمک ممکن است هزینه‌ی بیشتری نیز داشته باشد. در دنیای پرتقال کورگرن، لبه‌ی تیز تیغه تنها ارزی است که اهمیت دارد. نام او...
  17. M O B I N A

    داستان‌های مذهبی و قرآنی

    بسم الله الرحمن الرحیم استاد عظیم الشأن ما علامه طباطبایی (رحمه الله) از قول یکی از دوستان خود نقل می کردند که گفته بود: در راه کربلا بودم و در صندلی پهلوی من یک جوان نشسته بود. خیلی مؤدّب و مشغول راز و نیاز خودش بود. وقتی رسیدیم به جایی که حدود چهار فرسخ تا حرم مطهّر فاصله داشت، دیدم آن جوان یک...
  18. *AsAl*

    V.I.P داستانک چرا من؟ | *AsAl* کاربر انجمن رمان ۹۸

    نام داستانک: چرا من؟ نویسنده: *AsAl* کاربر انجمن رمان۹۸ با سرعت توی جنگل می دویدم، هر لحظه بوی خون بیشتر می‌شد، ولی هر کار می‌کردم، نمی‌توانستم منبع این بو را پیدا کنم. صدای جیغ وحشتناکی بلند شد، صدای جیغ گوش خراش یک لحظه هم قطع نمی‌شد، دور خودم می‌چرخیدم و هیچ کنترلی روی بدنم نداشتم، مشامم پر...
  19. Mobina.85

    در حال ترجمه عشق مادری | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

    " IN HIS NAME " نام اثر: عشق مادری | A Mother's Love نویسنده: Sean Deville مترجم: Mobina.85 ژانر: فانتزی، علمی-تخیلی خلاصه: آن‌ها آن را پلاک نوسفراتو می‌نامیدند. نیویورک اولین شهری بود که مورد حمله قرار گرفت، مردان آلوده جهش یافتند تا به گونه جدید هومو تبدیل شوند. زنانی که از نظر ژنتیکی در...
  20. Tiralin

    در حال ترجمه تبدیل شدن به بادر | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    "IN HIS NAME" نام اثر: تبدیل شدن به بادر | Becoming bader نویسنده: T.K. Eldridge مترجم: Tiralin ژانر: فانتزی خلاصه: وقتی که والدین بادر در آتش‌سوزی خانه جان خود را از دست دادن، او به برنامه‌هایش در دانشکده‌ی حقوق پایان داد تا کتابفروشی خانوادگیشان رو اداره کنه. پس از پنج سال، دنیا برای بار...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا