درخواست ♧ انتقال به متروکه و بازگردانی کتاب ♧

~PARLA~ · 16/9/20

آیدا رستمی گفت:
سلام
درخواست بازگردانی رمان آسایش من رو از متروکه دارم.

سلام،
تاپیک شما منتقل شد:
رمان آسایش من(جلد دوم رمان فرشته بداخلاق)| آیدا رستمی کاربر انجمن رمان 98 .
با آروزی موفقیت :)
قلمتان مانا.

~PARLA~ · 16/9/20

yeganeh yami گفت:
به دلیل عدم حضور مدیران، درخواست قفل شدن رمان رو داشتم:

در حال تایپ - رمان سوگند نامقدس | کاری از سالن ایده‌ی رمان98

گاهی یک اشتباه ماجرایی می‌سازد تماشایی. گنـ*ـاه من بزرگ بود، خیلی هم بزرگ بود، اما تاوانم بیش از آن بود. تقاص گنـ*ـاه کبیره‌ی من سوگندی بود که مقدس می‌خوانندش اما من ترجیح می‌دهم آن را سوگند نامقدس بنامم! سوگندی که مرا وادار کرد با چهار نفر فرورفته در منجلاب کنار بیایم.

forum.roman98.com

با سلام،
انجام شد!

Noushin_salmanvandi · 17/9/20

در حال تایپ - رمان واله‌ ی مدهوش | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن رمان 98

مرا واله می‌خوانند، مثل مجنونی که در پی شیدایش است! او، تمامش برای من است، مثل یک زندانی و من زندان‌بانش. به چنگش می‌گیرم، به بو می‌کشمش و در حصارم پنهانش می‌کنم. بال‌های سیاهم را می‌گسترانم بر روح پاکش. من شیطان و او فرشته... تمامش متعلق به من است.

forum.roman98.com

سلام. بازگردانی رمانم.

~PARLA~ · 17/9/20

Noushin_salmanvandi گفت:
در حال تایپ - رمان واله‌ ی مدهوش | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن رمان 98

مرا واله می‌خوانند، مثل مجنونی که در پی شیدایش است! او، تمامش برای من است، مثل یک زندانی و من زندان‌بانش. به چنگش می‌گیرم، به بو می‌کشمش و در حصارم پنهانش می‌کنم. بال‌های سیاهم را می‌گسترانم بر روح پاکش. من شیطان و او فرشته... تمامش متعلق به من است.

forum.roman98.com

سلام. بازگردانی رمانم.

با سلام،
رمان شما بازگردانده شد!
در حال تایپ - رمان واله‌ ی مدهوش | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن رمان 98 .

MĀŘÝM · 24/9/20

سلام، لطفا رمان‌های گرداب فونیکس و معجزه‌ی آژاکسیو را به متروکه منتقل کنید.

بـــــــرگزیده - رمان گرداب فونیکس (جلد اول مجموعه آلفرد) | maryamstarfire کاربر انجمن رمان 98

آلفرد ماندل، مانند هزاران نوجوان دیگر در پروشگاه زندگی کرده و می‌کند، مانند هزاران نوجوان زندگی‌اش را می‌گذراند و مانند آن‌ها نفس می‌کشد! اما این روند عادیِ زندگی او کم کم دچار اختلالاتی می‌شود و او حیران، متوجه می‌شود چیزهایی که می‌بیند و می‌شنود، تنها برای او قابل درک است. خطر همیشه وجود داشته...

forum.roman98.com

ویژه رمان۹۸ - رمان معجزه ی آژاکسیو (جلد اول) | maryamstarfire کاربر انجمن رمان 98

مادری در شرف مرگ است؛ مردی از شدت گرسنگی، بی حال روی زمین افتاده است! کودکی در جست‏ وجوی پدر گمشده‌اش اشک می‌ریزد؛ جوانی بدبخت نگاهش روی پنجره‏‌ی اتاق دختر مورد علاقه‌اش خشک شده است، اما نمی‏‌تواند جلو برود؛ چون یک رعیت است!

forum.roman98.com

DIANA_Z · 25/9/20

سلام. خسته نباشید
لطفا رمان امید ثانیه ها رو به متروکه منتقل کنید.

در حال تایپ - رمان امید ثانیه ها | Diana_zebardast کاربر انجمن رمان 98

هایا، دختری بی پروا که در دستان بی‌وسعت آسمان، مسیرش را به درستی می‌پیماید؛ به دنبال دست‌یافتن به بلندی ها ولی نا آگاه از حقایقی؛ گویا حس می‌کند زندگی چیزی را در وجودش پنهان کرده‌ست. و با فهمیدنش، آشوب می‌کند و می‌شکند دل بی‌قرار همیشگی‌اش را ...

forum.roman98.com

~PARLA~ · 26/9/20

maryamstarfire گفت:
سلام، لطفا رمان‌های گرداب فونیکس و معجزه‌ی آژاکسیو را به متروکه منتقل کنید.

بـــــــرگزیده - رمان گرداب فونیکس (جلد اول مجموعه آلفرد) | maryamstarfire کاربر انجمن رمان 98

آلفرد ماندل، مانند هزاران نوجوان دیگر در پروشگاه زندگی کرده و می‌کند، مانند هزاران نوجوان زندگی‌اش را می‌گذراند و مانند آن‌ها نفس می‌کشد! اما این روند عادیِ زندگی او کم کم دچار اختلالاتی می‌شود و او حیران، متوجه می‌شود چیزهایی که می‌بیند و می‌شنود، تنها برای او قابل درک است. خطر همیشه وجود داشته...

forum.roman98.com

ویژه رمان۹۸ - رمان معجزه ی آژاکسیو (جلد اول) | maryamstarfire کاربر انجمن رمان 98

مادری در شرف مرگ است؛ مردی از شدت گرسنگی، بی حال روی زمین افتاده است! کودکی در جست‏ وجوی پدر گمشده‌اش اشک می‌ریزد؛ جوانی بدبخت نگاهش روی پنجره‏‌ی اتاق دختر مورد علاقه‌اش خشک شده است، اما نمی‏‌تواند جلو برود؛ چون یک رعیت است!

forum.roman98.com

سلام،
طبق قوانین جدید، تمام پارت های رمان به جز 5 پست ابتدایی، به متروکه منتقل و تاپیک شما قفل شد!
موفق و سربلند باشید

~PARLA~ · 26/9/20

Diana_zebardast گفت:
سلام. خسته نباشید
لطفا رمان امید ثانیه ها رو به متروکه منتقل کنید.

در حال تایپ - رمان امید ثانیه ها | Diana_zebardast کاربر انجمن رمان 98

هایا، دختری بی پروا که در دستان بی‌وسعت آسمان، مسیرش را به درستی می‌پیماید؛ به دنبال دست‌یافتن به بلندی ها ولی نا آگاه از حقایقی؛ گویا حس می‌کند زندگی چیزی را در وجودش پنهان کرده‌ست. و با فهمیدنش، آشوب می‌کند و می‌شکند دل بی‌قرار همیشگی‌اش را ...

forum.roman98.com

سلام،
طبق قوانین جدید، تمام پارت‌های رمان به جز 5 پست ابتدایی، به متروکه منتقل و تاپیک شما قفل شد!
موفق و سربلند باشید

Noushin_salmanvandi · 28/9/20

درخواست انتقال به متروکه

در حال تایپ - رمان دریانورد تبهکار | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن رمان98

من آلپم. مثل اسمم، قدرتنمد و استوار! حاکم قلب و جسم و روحت... اسیر من می‌شی، تو پنجه‌های قوی‌ام گیر می‌کنی؛ تا وقتی که من بخوام. تسلط به روحت دارم و مثل حکمرانی سنگدل، به سمتت می‌تازم تا در نهایت تسلیمم بشی. مامک:‌ مادر کوچک و مهربان روجا: درخشان‌ترین ستاره‌ی شب، آخرین ستاره‌ای است که تا سپیده‌ی...

forum.roman98.com

~PARLA~ · 28/9/20

Noushin_salmanvandi گفت:
درخواست انتقال به متروکه

در حال تایپ - رمان دریانورد تبهکار | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن رمان98

من آلپم. مثل اسمم، قدرتنمد و استوار! حاکم قلب و جسم و روحت... اسیر من می‌شی، تو پنجه‌های قوی‌ام گیر می‌کنی؛ تا وقتی که من بخوام. تسلط به روحت دارم و مثل حکمرانی سنگدل، به سمتت می‌تازم تا در نهایت تسلیمم بشی. مامک:‌ مادر کوچک و مهربان روجا: درخشان‌ترین ستاره‌ی شب، آخرین ستاره‌ای است که تا سپیده‌ی...

forum.roman98.com

با سلام!
رمان شما به جز پنج پست ابتدایی، به متروکه منتقل و تاپیک رمان قفل شد؛
موفق باشید

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد بازنشسته

مدیر ارشد بازنشسته

نگارشگر انجمن

مدیر ارشد بازنشسته

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

کاربر فعال انجمن

مدیر ارشد بازنشسته

مدیر ارشد بازنشسته

نگارشگر انجمن

مدیر ارشد بازنشسته

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین