- عضویت
- 6/12/19
- ارسال ها
- 410
- امتیاز واکنش
- 9,752
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آبنوس: حاظری؟
نفس عمیقی کشیدم؛
- حاظرم.
آبنوس شروع کرد به انجام دادن و آموزش حرکات برای من خزانم همراهش بود منم سعی میکردم حرکاتشون رو تقلید کنم و مثل اونا انجام بدم و تقریبا موفق بودم...
*آرسام*
از پشت پنجرهی اتاق رهام به آبنوس خیره شدم که مشغول آموزش به دخترا بود با اینکه کم سن و سال بود از بهترین مبارز و رزمندهها بود کارش حرف...
نفس عمیقی کشیدم؛
- حاظرم.
آبنوس شروع کرد به انجام دادن و آموزش حرکات برای من خزانم همراهش بود منم سعی میکردم حرکاتشون رو تقلید کنم و مثل اونا انجام بدم و تقریبا موفق بودم...
*آرسام*
از پشت پنجرهی اتاق رهام به آبنوس خیره شدم که مشغول آموزش به دخترا بود با اینکه کم سن و سال بود از بهترین مبارز و رزمندهها بود کارش حرف...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: