
- عضویت
- 6/12/19
- ارسال ها
- 410
- امتیاز واکنش
- 9,752
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 19 روز 17 ساعت 42 دقیقه

نویسنده این موضوع
میجیکاور متعجب به من خیره شد و گفت:
- بهار، شما سعی داری چی رو به من بگی؟
خیلی نرم و آروم بود برای همین منم با احترام بیشتر ادامه دادم؛
- عالیجناب من قصد دخالت تو امور شما رو ندارم اما به نظر من شما به عنوان یه پدر و یه پادشاه زیادی خشن هستید، تحقیقات نشان دادن که پدر و مادرهای سختگیر ولی در عین حال مهربان بچههای بهتری رو...
- بهار، شما سعی داری چی رو به من بگی؟
خیلی نرم و آروم بود برای همین منم با احترام بیشتر ادامه دادم؛
- عالیجناب من قصد دخالت تو امور شما رو ندارم اما به نظر من شما به عنوان یه پدر و یه پادشاه زیادی خشن هستید، تحقیقات نشان دادن که پدر و مادرهای سختگیر ولی در عین حال مهربان بچههای بهتری رو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
