
- عضویت
- 6/12/19
- ارسال ها
- 410
- امتیاز واکنش
- 9,752
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 19 روز 17 ساعت 42 دقیقه

نویسنده این موضوع
میدونستم خاله باران (باران مادر بهار و ملکهی گم شده) با قدرتش سعی میکنه کم کم حافظش رو برگردونه اما فکر نمیکردم کسی از این ماجرا با خبر بشه و ازش استفاده کنه لعنتی! باید حواسم رو بیشتر جمع کنم.
*بهار*
با تعجب به 3 جفت چشمی که خسته و نگران بهم خیره شده بودن.
- چه اتفاقی افتاده؟
صدام برای خودم ناشناخته بود چه برسه به اینا...
*بهار*
با تعجب به 3 جفت چشمی که خسته و نگران بهم خیره شده بودن.
- چه اتفاقی افتاده؟
صدام برای خودم ناشناخته بود چه برسه به اینا...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,

آخرین ویرایش: