خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
  1. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_سی‌و‌یکم ماشین را جلوی در خانه‌ی صفویان، درست در جایی که شب گذشته ایستاده بودم پارک کردم. رو به سروش سر برگرداندم و گفتم: - یا بهش زنگ بزن یا پاشو در رو بکوب بگو بیاد دیگه. سروش کمی تعلل کرد. گوشه‌ی لـ*ـبش را گزید و زیر لـ*ـب، آشکارا لـ*ـب زد: - نه، می‌رم جلوی در. باید...
  2. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_سی زیپ کاپشن بادی مشکی رنگم را بالا کشیدم. خم شدم و با کمک پارو، حجم عظیم برف‌های انباشته شده در کناره‌های چرخ‌های ماشین را کنار زدم. دستانم را تکاندم و سوار شدم. شب گذشته، تمام موضوعات اتفاق افتاده را برای سروش شرح دادم و او هم که ظاهراً با من هم عقیده بود خیلی...
  3. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌ونهم شکوه‌های مامان را نشنیده گرفتم و در حیاط را باز کردم. سوز سردی بر صورتم شلاق می‌کوبید؛ اما من این شکنجه را با آزادی داخل خانه ترجیح می‌دادم. دمپایی هایی که حالا مهمان لایه‌ی ضخیمی از برف بود تکاندم و پا زدم. از سرمایش لرزی تند به تنم آمد و رفت. تکیه‌ام...
  4. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌وهشتم پس از صرف شام، فخری بانو به کمک سارا ظرف‌ها را شست. در این چند سال که زانو درد امانش نمی‌داد، هرقدر اصرار کردم یک نفر مطمئن را به صورت نیمه وقت استخدام کنم تا به امورات خانه رسیدگی کند و او بیشتر به فکر استراحتش باشد راضی نشد. معتقد بود زن خودش باید گیلیم...
  5. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌و‌هفتم اطاعت کرده و کنار پدرم نشستم. با لبخند نگاهم کرد و گفت: - چته بابا؟ چرا گرفته‌ای؟ با این سوالش مادر و سارا که به تازگی مقابل ما نشستند، روی صورت من دقیق شدند. نمی‌دانستم چه بگویم که بتوانم حاج احمد همیشه هشیار را از این بحث کنار بکشم. گوشه‌ی لـ*ـبم را...
  6. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌و‌ششم «سهیل» کاغذهای انباشته شده روی میز چوبی گردویی رنگ را کنار زدم. بالاخره یافتمش، موبایلی که از زمان ورود به خانه از سر بی‌حواسی در این اتاق چهار دیواری گمش کرده بودم. روشنش کردم، طبق معمول دل مشغولی این موبایل، چند تماس بی پاسخ از دوستانم و حجم عظیم پیام های...
  7. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌و‌پنجم دیگر دلم نمی خواست آنجا بیاستم و باز هم مورد بی‌رحمی‌های بابا قرار بگیرم، کاور ویولن را محکم به سـ*ـینه فشردم و پاهایم را روی برف های نشسته بر سنگ ریزه‌های حیاط کوباندم و داخل رفتم. به راستی بی‌رحمی چه مفهومی دارد؟ اگر رفتار سخت و سرد بابا نامش بی‌رحمی نیست؛...
  8. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌و‌چهارم از من نشانی هم نخواست. او مهمان منزلمان شده بود و تازه یادم افتاد که با خانواده‌اش فامیل شده‌ایم. سر خیابانی که منزلمان در آن واقع شده بود رسیدیم. خواست درون خیابان خلوت بپیچد که من، با توجه به فکری که ناگهانی به مغزم راه یافت مانع شدم. - نه‌نه...
  9. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌و‌سوم مشت شدن انگشتانش به دور فرمان، اوج عصبانیتش را فریاد می‌زد. دندان قروچه‌ای کرد و گفت: - بهتر نیست با بزرگترت مودٔبانه‌تر صحبت کنی؟ دستانم را روی زانوهایم قفل کردم و با جسارت گفتم: - من با هرکسی؛ مثل خودش صحبت می‌کنم! نفس عمیقی که بیرون فرستاد،...
  10. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌و‌دوم کوله‌ی موش آب کشیده‌ام را روی زانو‌هایم گذاشتم و در را بستم. گویا منتظر همین حرکت از من بود که به سرعت ماشین را به حرکت انداخت و آنجا را ترک کرد. از داخل زیپ کوچک کوله موبایلم‌ را بیرون کشیدم. نام بابا روی صفحه نمایان بود. نمی‌دانم چرا؛ اما به ناگهان...
  11. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیست‌ویکم تا سر چهار راه، با ناله و درد خودم را رساندم؛ اما دیگر نمی‌توانستم. چهار راهی که همیشه مملؤ از ماشین‌های در رفت و آمد بود حالا در سکوتی وهم آور و حرص درآور گرفتار شده بود. دندان‌هایم از حرص و سرما به لرزه افتاد. دلم می‌خواست از زمین و زمان را به باد فحش...
  12. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_بیستم با صورت بی تفاوت و چشمان براقش روی صندلی‌اش خم شد و گفت: - بیا بالا! چه گفت؟ او الان به من دستور داد؟ چند ثانیه مبهوت نگاهش کردم و وقتی اثری از شوخی در صورتش ندیدم، یقین پیدا کردم هوش و حواسش سر جایش است؛ فقط دیوانه بود دیوانه!!! دندان قروچه‌ای کردم و...
  13. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_نوزدهم با دستی لرزان، کیف خیس و آب کشیده‌ام را روی دوشم جلو کشیدم. انگشتانم از شدت سرما سر شده بود. زیپ رویی را باز کردم، گوشی را بیرون کشیدم و خواستم روشنش کنم؛ اما همان لحظه دویست و شش گوجه‌ای رنگی با سرعت از کنارم رد شد. چرخ‌هایش از روی چاله‌ی پرآب جلوی پایم...
  14. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_هجدهم با دندان‌هایی که با شدت روی یکدیگر می‌فشرد غرید: ۔ همگی ساکت لطفاً. خانم صفویان، منظورتون از حرفی که زدید چیه؟ وقتی حرفی می‌زنید واضح توضیح بدید. می خواستم در جوابش یک منظوری نداشتم ساده زمزمه کنم؛ اما وقتی به حرف‌های ریما که در اوج وقاحت پیش چشم حضار به...
  15. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_هفدهم کفش‌های خیسم را روی موکت پهن شده جلوی در آموزشگاه کشیدم و وارد شدم. کلاس خلوت بود و هنرجوها یکی یکی وارد کلاس می‌شدند. حدود یک ربعی می‌شد که سرجایم نشسته بودم. هلیا کنار دستم، سرش را داخل موبالش فرو برده بود و صفحه اینستاگرامش را بالا و پایین می‌کرد. حوصله ام سر...
  16. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_شانزدهم نزدیک ظهر بود که با یک تاکسی خسته و کوفته به خانه رسیدم. حوصله‌ی صحبت و بحث با هیچ کس را نداشتم، دلم فقط خواب می‌خواست و آرامش. در راه‌پله با آوا رو به رو شدم. یک سلام خشک و خالی نثار چشمان منتظرش کردم و خودم را داخل اتاقم چپاندم. مقنعه‌ام را از روی سرم پایین...
  17. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_پانزدهم اولین کلاس، در اولین روز هفته همراه با استاد محرابی حکم مرگ بی برو برگرد را داشت. خصوصا آن روز که هلیا هم با من فاز قهر برداشته بود و با دو ردیف فاصله از صندلی من نشسته بود. خواندن یک مبحث از کتاب مثلث عشق و اندر تفکرات حافظ و سعدی و مولوی نزدیک به سه ساعت از...
  18. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_چهاردهم نگذاشتم ادامه دهد. دستم را مقابلش، به معنای سکوت بلند کردم و گفتم: - آواخواهشاً یه امشب رو بیخیال تعریف کردن از حسین آقا شو، اصلاً حال و حوصله‌اش رو ندارم. اما ساکت نشد. با سرسختی روی موضوع بحثش ایستاد و گفت: - نه بیخیال نمی‌شم. قبول دارم بابا خیلی تند رفت؛...
  19. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_سیزدهم سرم را بالا گرفتم و با دیدن آوا پشت سرم با عصبانیت و غضب گفتم: - برو بیرون آوا اصلا حال و حوصله ندارم. برعکس حرفم عمل کرد. کنارم نشست و با مهربانی گفت: - آهو کوچولوی من خیلی قشنگ ویولن می‌زنی قوربونت برم. چپ‌ چپ نگاهش کردم. او همیشه همینطور بود، هرگاه من در اوج...
  20. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_دوازدهم اشک، همچون دو جوی باریک از چشمام روان گشت. اتاق سفید صورتی ام در تاریکی غرق شده بود. مقابل آیینه‌ به خودم خیره شدم. زیر چشمانم تا روی گونه هایم اثرات ریمل و خط چشمی که با اشک شسته شدہ بود، نمایان بود. اهمیتی ندادم و پشت دستم را محکم روی صورتم کشیدم. قیافه‌ام...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا