خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظر ارزشمند شما درباره‌ی رمان:


  • مجموع رای دهندگان
    12

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌نهم

کفش‌هایش را مقابل پادری از پا درآورد و داخل شد. مامان اولین نفر بود که سلام کرد و بابا همراه با آشفتگی که صورتش آن را فریاد می‌زد جواب داد.
مستقیم به طرف مبل‌ها رفت و خودش را روی آن انداخت. وخامت اوضاع را آنجا درک کردم که بابا برای اینکه در سلام کردن تاخیر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشویق
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل

«سهیل»
صدای ویبره‌ی موبایل درون جیب کتم وادارم کرد از حرکت بیاستم. پایم را که درون اندک برف‌های باقی مانده‌ی بارش اخیر فرو رفته بود بیرون کشیدم و به نام فردی که قصد برقراری ارتباط را داشت چشم دوختم. خانم پولادوند بود، منشی کلینیک. تماس را سریع وصل کردم.
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌یکم

زخمش سر باز کرده بود و عذابش می‌داد. باز هم چند دقیقه‌ای سکوت کرد و درد دلش را با کمی تأخیر آغاز کرد.
- کار حامده.
همین. البته همان یک جمله، برای کیسی در شرایط او واقعاً معجزه بود. به نشانه‌ی فهمیدن سر تکان دادم و پچ زدم:
- خب؟
با کلمات تلگرافی سعی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌دوم

سرش را برگرداند و به من زل زد. زخم‌های صورتش از آن فاصله دلخراش تر بود. نمی‌دانم چه در من دید که صورتش درجا آرام گرفت و دیگر هیچ واکنشی را نمی‌توانستی از آن تشخیص دهی؛ اما حتم داشتم او با زل زدن به قندان سنگی، صورت حامد را به چشم می‌دید. همانقدر سرد و همانقدر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌سوم

پریناز، تک دختر یک خانواده‌ی به شدت ثروتمند و متمدن بود. هجده سال را تمام نکرده بود که با سخت‌کوشی در رشته‌ی معماری یکی از سرآمد ترین دانشگاه‌های تهران پذیرفته شد. دخترک شاد و سرزنده با این افتخاری که کسب کرده بود، اعضای خانواده‌ی سه نفرشان را سر شوق آورد، به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌چهارم

با کلافگی پرونده را بستم و کنار گذاشتم. آرنجم‌ را روی لبه‌ی میز گذاشتم و سرم میان دستم فشردم. همیشه در طی سالهای فعالیتم عادت داشتم وقتی مراجع از اتاقم بیرون می‌رفت، من و ذهنم هم مشکلات او را بیرون می فرستادیم، تنها با این کار بود که می‌توانستم از پا در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌وپنجم

- فقط چند تا سوال ازت داشتم.
صدای همهمه‌ی آن سوی خط نشان می‌داد آنها واقعاً مهمان داشتند.
- بپرس.
موبایل را در دستم جابه‌جا کردم و گفتم:
- ببینم امروز که رفتی دانشگاه؟
- بله رفتم، جای جنابعالی سبز!
خنده‌ام گرفت‌. طره‌ی آویزان موهای افشانم را پشت گوشم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌ششم

از سر حرص دندان روی هم ساییدم. آخر من به چه دلیل باید به آن موجود بور از خودراضی زنگ می‌زدم؟ مگر اینکه به اشتباه، سرم را به سه‌کنج اتاق کوبیده باشم!
با عصبانیت غریدم:
- بسه هلیا. کمکت رو نخواستم شر مرسان! کاری نداری؟
هلیا من را از بر بود و مطمئنا فهمید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌هفتم

با شتاب و سروصدا، اولین کارتون موزی که وسایل آوا داخلش بود را روی میز تحریرم کوباندم. کمر خم شده‌ام را صاف کردم و تازه فهمیدم رگش چه بد گرفته است. دستی به پشت کمرم رساندم و نالیدم:
- وای خدا مردم، چرا ما اینقدر بدبختیم؟!!
هنوز صدای اعتراضم کامل به گوش خدا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_چهل‌و‌هشتم

عقربه‌های ساعت به پنج نزدیک می‌شد که صدای چرخش کلید بابا داخل قفل در بلند شد. به ثانیه نکشید که در باز شد، دست بابا کنار رفت و قامت آقابزرگ پیش چشمان ما نقش بست.
همان بود. قالی کرمان خاندان صفویان آخ نگفته بود و تنها وجه تفاوتش در تمام این سال‌ها، آن عصای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا