خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظر ارزشمند شما درباره‌ی رمان:


  • مجموع رای دهندگان
    11

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_بیست‌ونهم

شکوه‌های مامان را نشنیده گرفتم و در حیاط را باز کردم. سوز سردی بر صورتم شلاق می‌کوبید؛ اما من این شکنجه را با آزادی داخل خانه ترجیح می‌دادم. دمپایی هایی که حالا مهمان لایه‌ی ضخیمی از برف بود تکاندم و پا زدم. از سرمایش لرزی تند به تنم آمد و رفت. تکیه‌ام را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 8 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی

زیپ کاپشن بادی مشکی رنگم را بالا کشیدم. خم شدم و با کمک پارو، حجم عظیم برف‌های انباشته شده در کناره‌های چرخ‌های ماشین را کنار زدم. دستانم را تکاندم و سوار شدم. شب گذشته، تمام موضوعات اتفاق افتاده را برای سروش شرح دادم و او هم که ظاهراً با من هم عقیده بود خیلی پر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 7 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌یکم

ماشین را جلوی در خانه‌ی صفویان، درست در جایی که شب گذشته ایستاده بودم پارک کردم.
رو به سروش سر برگرداندم و گفتم:
- یا بهش زنگ بزن یا پاشو در رو بکوب بگو بیاد دیگه.
سروش کمی تعلل کرد. گوشه‌ی لـ*ـبش را گزید و زیر لـ*ـب، آشکارا لـ*ـب زد:
- نه، می‌رم جلوی در. باید حال...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌دوم

نزدیک به یک ساعت بعد به باغ کامران رسیدیم. ماشین را همانجا، بر زیر درختی خشک و قد به علم کشیده که برف‌های یخ زده جای شاخ و برگ‌هایش را گرفته بود پارک کردم. در واقع حال و حوصله آنکه بخواهم مساحت زیاد باغ را با ماشین طی کنم نداشتم. پاهای خشک شده‌ام کمی به قدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 6 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌سوم

اولین نفر سروش بود که به خود آمد و هراسان به صورت رنگ پریده‌ی آوا خیره شد و زبان جنباند:
- آوا چی‌ شده؟ کی پشت خط بود؟ چی گفت که ریختی بهم؟؟
جوابی که نشنید با حرصی ناخواسته توپید:
- آوا با توأم‌ها!!
دخترک بیچاره گیج و مبهوت سر بلند کرد. مردمک چشمانش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌چهارم

مسافت زیادی از مسیر را طی کرده بودیم و حالا، در خیابان‌های همیشه شلوغ تهران به مقصد بیمارستان در حرکت بودیم. آوا تمام مدت با چشم‌های خیس و از طریق تلفن از حال خواهرش با خبر می‌شد.
جلوی در نگهبانی بیمارستان یک جای خالی برای پارک ماشین پیدا کردم. سریع ماشین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌پنجم

از این حرکت ناگهانی و تا حدودی عجیب و غریب او، ذهنم درگیر شد. هر کاری می‌کردم نمی‌توانستم خشم نگاه دیشب حسین صفویان را با طغیان به ظاهر آرام نگاه امروزش مقایسه و در نهایت برابری دهم.
حسین صفویان، هر چه که بود، حالا آن پدر خشمگین دیشبی که چشمان گستاخ آهو را به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌ششم

آوا که همصحبتش را از کف داده بود، به طرف من سر چرخاند. فوری، لبخند ملیحی به لـ*ـب نشاندم تا او را علیه خودم مشکوک نکنم. آوا با دیدن لبخند من، لبخندی آرام به صورتم زد و باز هم رو به سوی دیوار مقابلش گرفت.
چیز عجیبی در دلم بی تاب بود تا سر از کار آهو و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌و‌هفتم
***
«آهو»
- آهو بیا این دفتر و دستکت رو از سر راه جمع کن. مگه نی‌نی کوچولویی که باید همه چیزو بهت بگم!؟
با صدای مامان هدفون را از روی گوشم برداشتم و شنیدن آهنگ قمیشی را نیمه کاره گذاشتم. از روی تـ*ـخت بلند شدم. دستی روی موهای آشفته‌ام کشیدم و از اتاق خارج شدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_سی‌وهشتم

مامان در کنارم وا رفت. حال و احوالم به اندازه‌ی دریایی طوفانی، هوای طغیان داشت. آقابزرگ، پدر بزرگ پدری‌ام و بزرگ خاندان صفویان، مردی که سه سال تمام بود که ارتباطش با بابا و هر کس که به او مرتبط می‌شد قطع کرده بود حالا هـ*ـوس بازگشت کرده بود، و چرا؟!
سوال ناجواب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MēLįKąღ، HASTI❅، Tiralin و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا