خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
بی‌تفاوت گفتم:
- الان فقط باید بگی شوخی کردی که بهم برنخوره.
نمی‌دونستم بلده ایسگا بگیره و بخنده؛ خنده، نگاه، طرز حرف زدن، رفتار، همه چیز همون بود. ولی اون موقع فقط بابای من بود و حالا، شاید فقط یکم. اون نمی‌دونست و نمی‌فهمید من دیگه کامل به عنوان پدر قابل نمی‌دونمش؛ فکر می‌کرد می‌شه همه چیز رو به حالت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 10 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
حرفم به تدریج تا انتها با تردید از دهنم اومد بیرون، نگاهم رو تا صورتش بالا کشیدم و دیدم داره با جدیت نگاهم می‌کنه. سر تا پام رو از نظر گذروند و متأسف گفت:
- ببخشید دیگه، از کم کاری من بوده.
- برام خریده بودیش؟
مکثی کرد و گفت:
- نه دزدیده بودمش.
خندیدم و گفتم:
- به شغل شرافت‌مندانه‌ای رو آوردی.
از کی تا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 9 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
برچسب رو توی ذهنم خوندم:
"درب کشویی است"
دست چپم رو بردم سمت دستگیره‌ی فلزی در و به سمت راست هولش دادم. پام رو که توی مغازه گذاشتم پیرمردِ تنهای پشت صندوق رو دیدم. پنج شش قدمی برداشتم و بهش نزدیک‌تر شدم. نگاهی گذرا به اطراف، قفسه‌های ایستاده و نصب شده به دیوار و پر از مواد غذایی انداختم. بعد رو کردم به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 9 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
سیگار رو توی جیب هودیم فرو بردم. وقتی داشتم از در اون مغازه که درست سر کوچه‌ی خونه‌م بود می‌گذشتم، یاد چیزی افتادم و به پشت برگشتم؛ از فاصله‌ی دویست متر خونه‌م رو نگاه کردم، یعنی در سیاه پارکینگ سمت راستش رو، یادم افتاده بود کارت متروم شارژش دو روز پیش وقتی از پیش شکیبا برگشتم، ته کشید؛ پس چاره‌ای جز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ZaHRa و 9 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
با دست راستش سیگار رو به سمتم آورد، قفسه‌ی سـ*ـینه‌م رو فشار و خودم رو کناری هول داد، ازم رد شد و گفت:
- خیل خب تو هم، یه چیزی می‌گن بهت سگ می‌شی.
به پشت برگشتم و با نگاه دنبالش کردم. کنار اُپن که رسید گفتم:
- بیا برو اینا رو در بیار، چشمام در اومده، تو واقعاً داری می‌ری سربازی.
رفت توی آشپزخونه و با خنده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ZaHRa و 9 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهش نگاه کردم. چند لحظه با حیرت نگاهم کرد و بعد با قیافه‌ی درهمی، منزجر چشم‌هاش رو بست و سرش رو تکون داد. با جدیت گفتم:
- چت شد، سکته کردی؟
- نه، ازت حالم به هم خورد.
- دهنتو ببند.
بهم خندید و چشم‌هاش رو به روی سیگار نصفه باز کرد، با غرولند گفتم:
- حقیر، همون احمقای مثل خودت لیاقتتن.
- کیا رو می‌گی؟
تکیه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ZaHRa و 9 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
- پاشو، لنگ ظهره!
با سردردی حاصل از وحشیانه بیدارم کردن، گیج دنبال گوشیم زیر بالشتم گشتم. پیداش که کردم به پهلوی راست دراز کشیدم و روشنش کردم، به‌زور از لا‌به‌لای مژه‌هایی که خسته سمت هم هجوم می‌بردن، چشمم به هفت و ده دقیقه خورد.
گوشیم رو هول دادم زیر بالشتم و عمیقاً فحش‌هایی که صبح‌گاه به ذهنم رسید رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ZaHRa و 8 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی بهش نزدیک شدم که دود سیگار برای چندمین بار توی عمرم به سرفه وادارم کرد، اول صبح و پر شدن همه‌ی ژرفای جمجمه‌م با سردردی از قدم برداشتن سکته مغزی همین حوالی، کنارش کرختی بدن از بدبختی و بدخوابی و بوی نیکوتین؛ بدترین حالت ممکن برای پیش اومدن.
توی ذهنم باز هم فحش‌های ابداعی خودم رو برای آروین پشت سر هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ZaHRa و 9 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
- یه ربع به یازده شد.
یازدهِ دوم، دوازده ساعت بعد. بعد از انداختن نگاهی به آروین که کنارم روی صندلی ماشین نشسته بود و خیره به صفحه گوشیش از زمان خبر داد، دوباره از شیشه‌ی جلو به نقطه‌ی نامشخصی روی آسفالت خیره شدم، که با چراغ تیر برق به رنگ زرد تیره در اومده بود. دست‌هام رو بالای فرمون گذاشتم و پرسیدم:
- تا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ZaHRa و 9 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس عمیقی کشیدم و با تن صدای پایین‌تری گفت:
- منم بی‌شوخی بگم، مطمئنم خیلی دلتنگت می‌شم.
- می‌دونم.
- اصلاً مزخرفه که بعد این همه سال، مجبور باشم ولت کنم.
رو کردم بهش، به بالای داشبورد چشم دوخته بود. حالا من سعی در ناچیز جلوه دادن اون دو سال داشتم که جدی گفتم:
- اسکل جنگ که نمی‌ری، دو ساله، برمی‌گردی.
- تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، Tiralin، ZaHRa و 9 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا