Essence
مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده این موضوع
سرش رو از قفسهی سـ*ـینهم جدا کردم و بهم خیره شدیم. اون با تمنا و من با زجری که اینکار بهم تحمیل میکرد. چشمای غرقشدش رو چندبار بهم زد و با درد تقاضا کرد:
- میدونم، نباید اینکار رو میکردم، نباید هیچوقت تو رو میدیدم، نباید عاشقت میشدم... ولی دست خودم نبود؛ الان فقط بذار که من برم... بهت قول میدم،...
- میدونم، نباید اینکار رو میکردم، نباید هیچوقت تو رو میدیدم، نباید عاشقت میشدم... ولی دست خودم نبود؛ الان فقط بذار که من برم... بهت قول میدم،...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: