خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
شروع کردم به پنهانی چرخوندن شست‌هام به دور هم پشت بقیه انگشت‌هام و جواب دادم:
- همچین سوالی انقدری بی‌ارزش هست که تا حالا بهش فکر نکردم.
- پس بذار با ارزش‌تر بپرسم؛ مثلاً تو جون خودت رو به کسی ترجیح می‌دی، که از وجود خودت به دنیا اومده؟
لـ*ـب‌هام رو کمی بالا بردم و نگاهش کردم و پرسیدم:
- توی چه شرایطی مثلاً؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، ZaHRa، YaSnA_NHT๛ و 8 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از مکثی کوتاه، چشم ازش گرفتم و با کسالت خندیدم، اطرافم رو از نظر گذروندم و بعد از کمی فکر، تمرکزم رو به چشم‌هاش دادم و توضیح دادم:
- چون برای دیدنش همین چند وقت پیش دست به یه حماقتی زدم که حدس می‌زنم قراره به‌خاطرش توی دردسر بیفتم، اما از دردسرش و از حماقتی که کردم فقط اون وسطاش پشیمون بودم، می‌دونی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 11 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
و من پنج دقیقه بعد از سپردن خودم به تکون‌های به وقت ایست مترو، هنوز داشتم به نتیجه‌ی دلخواه اون که اصلاً باب میل من نبود فکر می‌کردم.
بین تمام آدم‌های نشسته روی نیمکت‌های طوسی و پلاستیکی، بیشترمون توی فکر بودیم و چندتا پیرزن، اتفاقات روزمره‌شون رو برای هم تعریف می‌کردن که چون نزدیک قسمت مردونه بودن، صداشون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 11 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
- اینو چطور می‌شه پاک کرد؟
آروین عصبی ملافه‌ی سفید تختش رو گرفت و سمت خودش کشید، توی بـ*ـغلش مچاله‌ش کرد و گفت:
- اینو ولش کن، بگرد ببین چیزی جا نذاشته باشه.
وقتی از اتاقش رفت بیرون، روی تـ*ـخت دونفره‌ش نشستم و بیخیال گوشیم رو چک کردم. شب قبل بدون فکر و تعارف به من برنامه ترتیب داده بود، روز بعد ساعت ده صبح یاد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، kaziveh و 12 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
لعنت، لابد قبلِ پا پیش گذاشتن خودم خیلی چیزها رو انداخته بود گردنم که سلیمه این رو گفت، نفهم.
فکر کردم اولین باره دارم پیش قدم می‌شم، چه راحت گردن گرفتم.
آروین خطاب به سلیمه گفت:
- الان دختر پسر نداره خیلی چیزا، منم از اینا دارم.
سلیمه به آروین نگاه کرد، ابروهاش رو بالا برد و گفت:
- باشه، ولی کار من با تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 11 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
به در تکیه دادم و گفتم:
- حرفتو بزن.
مکثی کرد و گفت:
- این‌جا پشت در نمی‌شه.
کلاً موضوع رو بی‌ارزش توصیف کردم، عصبی باز هم دستش رو به در کوبید و گفت:
- ان‌قدر مسخره‌شو درنیار، وا کن درو!
- اونی که مسخره‌ی همه چیو درآورده تویی!
- خب می‌خوام بهت بگم جریان چیه!
یه مکث طولانی کرد و یه بار دیگه محکم دستش رو به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 11 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
- این تصمیمت نشون می‌ده مرد شدی.
به مبل تکیه دادم و دست‌هام رو سـ*ـینه قلاب کردم، نفسی که کلافه بیرون اومد رو کمی کنترل کردم و به بقیه‌ی تعریف‌های بابا از آروینی که کنارم نشسته بود گوش دادم، نمی‌فهمیدم چرا هیچکس نمی‌فهمه آروین توی این شرایط نباید بره سربازی، همه به‌جای درکش تصمیمش رو تحسین می‌کردن. نه این‌که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 11 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
به سمتم برگشت و گفت:
- شاید تو هنوز منو درست نشناختی!
- من تو رو می‌شناسم، اما نمی‌دونستم قراره بعد یه اتفاق انقدر رد بدی!
صداش رو بالاتر برد:
- اون فقط یه اتفاق نبود، می‌فهمی؟!
خواستم چیزی بگم که نذاشت:
- من تموم این مدت سعی کردم طوری رفتار کنم که انگار برام مهم نیست و مردن اون دوتا هنوزم نتونسته از پا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 11 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
تکیه از میز گرفت و زیر لـ*ـب ادامه داد:
- اصلاً رفتن و نرفتن من چه سودی واسه تو داره؟
منتظر جواب نگاهم کرد که سرم رو متأسف تکون دادم، تک خنده‌ای کرد و گفت:
- می‌دونم دلت برام تنگ می‌شه.
با صورت درهم و چشم‌های تنگ گفتم:
- کی دلش واسه توئه حیوون تنگ می‌شه.
سکوت کردم، ابروهاش رو کمی بالا برد و گفت:
- چه مرگته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 11 نفر دیگر

Essence

کاربر برگزیده‌ی رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
519
امتیاز واکنش
5,022
امتیاز
313
زمان حضور
11 روز 6 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
- نمی‌خواد بره جنگ، انقدر شلوغش نکن.
- اون حالش خوب نیست، کسی هم نمی‌تونه جلوشو بگیره.
بابا وقتی داشت غذاش رو روی گاز هم می‌زد، کمی مکث کرد و بعد گفت:
- همه‌ی آدما که مثل هم نیستن؛ اونم دلش خواسته الان بره سربازی.
- اون دلش نخواسته الان بره، از قبل برنامه داشته.
به اپن تکیه داده بودم؛ همون‌طوری خودم رو ازش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، ZaHRa و 10 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا