- عضویت
- 9/2/21
- ارسال ها
- 170
- امتیاز واکنش
- 2,693
- امتیاز
- 213
- زمان حضور
- 8 روز 3 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت 49
الوند آرام به سمتم اومد. روبروم زانو زد و نشست.
نگاهش نمی کردم. همونطور که جرئت نداشتم به اون عکس نگاه کنم. عکس روی تخته تابلو!
پدر! واژه ی غریبی بود برام. تو این مدت جقدر دنبالم گشته؟ اصلا به فکر بوده؟
شاید شرم و شاید هم عذاب وجدان بود که صدای الوند رو دربرگرفته بود.
_ قرار نبود تو دزدیده بشی!
متعجب سرم رو بالا آورم و نگاهش...
الوند آرام به سمتم اومد. روبروم زانو زد و نشست.
نگاهش نمی کردم. همونطور که جرئت نداشتم به اون عکس نگاه کنم. عکس روی تخته تابلو!
پدر! واژه ی غریبی بود برام. تو این مدت جقدر دنبالم گشته؟ اصلا به فکر بوده؟
شاید شرم و شاید هم عذاب وجدان بود که صدای الوند رو دربرگرفته بود.
_ قرار نبود تو دزدیده بشی!
متعجب سرم رو بالا آورم و نگاهش...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com