- عضویت
- 9/2/21
- ارسال ها
- 170
- امتیاز واکنش
- 2,693
- امتیاز
- 213
- زمان حضور
- 8 روز 3 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت 89
طلوع میشد آخرین فرزند عمه حمیده شون...
حمیده خانم سال ها پیش شوهرش اکبرآقا رو دراثر سکته قلبی از دست داده بود.
دختربزرگش طلعت که به همراه شوهر و دو پسر نوجوونش تو جنوب زندگی می کرد،
تک پسرش طاها که سی ساله و مثل سپهر مهندس بود؛ و ته تغاریش هم طلوع که دانشجوی پرستاری بود.
چندلحظه بعدش هم عمو حسانش اومد.
عمو حسانش هم یه پسر به...
طلوع میشد آخرین فرزند عمه حمیده شون...
حمیده خانم سال ها پیش شوهرش اکبرآقا رو دراثر سکته قلبی از دست داده بود.
دختربزرگش طلعت که به همراه شوهر و دو پسر نوجوونش تو جنوب زندگی می کرد،
تک پسرش طاها که سی ساله و مثل سپهر مهندس بود؛ و ته تغاریش هم طلوع که دانشجوی پرستاری بود.
چندلحظه بعدش هم عمو حسانش اومد.
عمو حسانش هم یه پسر به...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com