- عضویت
- 9/2/21
- ارسال ها
- 170
- امتیاز واکنش
- 2,693
- امتیاز
- 213
- زمان حضور
- 8 روز 3 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت 69
با احساس افتادن چیز سنگینی روم و تنگی نفس از خواب پریدم.
_ هیییییعععععع
هنوز از شوک بیداری ناگهانی و عجیبم درنیومده بودم که با صدای جیغ گوش خراش کسی، غریزی گوشامو پوشوندم
_ جییییییییغغغغغغ...راست میگفت!
کوفت زهرمار راست میگفت
اومدم بپرم به طرف تیکه پارش کنم که...
درجا کپ کردم!
زل زده بودم به یه جفت چشم شبیه خودم!
چشمامون مو...
با احساس افتادن چیز سنگینی روم و تنگی نفس از خواب پریدم.
_ هیییییعععععع
هنوز از شوک بیداری ناگهانی و عجیبم درنیومده بودم که با صدای جیغ گوش خراش کسی، غریزی گوشامو پوشوندم
_ جییییییییغغغغغغ...راست میگفت!
کوفت زهرمار راست میگفت
اومدم بپرم به طرف تیکه پارش کنم که...
درجا کپ کردم!
زل زده بودم به یه جفت چشم شبیه خودم!
چشمامون مو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان جهنم نوردان | malakeh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com