- عضویت
- 18/8/21
- ارسال ها
- 93
- امتیاز واکنش
- 1,119
- امتیاز
- 153
- سن
- 21
- زمان حضور
- 1 روز 10 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهلو یک
درش کمی باز بود وارد اتاق شدم رو مبل دراز کشیده بود طبق معمول دستش رو صورتش بود. از دستش عصبانی بودم! هنوز کمی جای سیلیش میسوخت.
به چه حقی به من سیلی میزنه؟ بی کس گیر آورده؟
روی تـ*ـخت درازکشیدم و سعی کردم به اینکه چیزی روش ننداخته توجه نکنم، فایده نداشت. بلند شدم و عصبی ملافهای برداشتم و با زیر لـ*ـب غرغر کنان روش...
درش کمی باز بود وارد اتاق شدم رو مبل دراز کشیده بود طبق معمول دستش رو صورتش بود. از دستش عصبانی بودم! هنوز کمی جای سیلیش میسوخت.
به چه حقی به من سیلی میزنه؟ بی کس گیر آورده؟
روی تـ*ـخت درازکشیدم و سعی کردم به اینکه چیزی روش ننداخته توجه نکنم، فایده نداشت. بلند شدم و عصبی ملافهای برداشتم و با زیر لـ*ـب غرغر کنان روش...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان کینهای دیرینه | si30 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com