- عضویت
- 18/8/21
- ارسال ها
- 93
- امتیاز واکنش
- 1,119
- امتیاز
- 153
- سن
- 21
- زمان حضور
- 1 روز 10 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی
یهو علیرام اومد کنارم و موهام رو آروم زیر شالم کرد. قلبم، قلبم داشت از دهنم در میاومد. حس میکردم صدای تپش قلبم رو علیرام هم میشنوه.
آب گلوم رو قورت دادم. راشل باحرص و نیلا بالبخند نگاهم میکردن. ازشدت تعجب و هیجان قلبم رو هزار بود.
سرم رو بلند کردم و به چشماش نگاه کردم. اون ولی نگاهش به موهام بود. انگار یه لبخند محو...
یهو علیرام اومد کنارم و موهام رو آروم زیر شالم کرد. قلبم، قلبم داشت از دهنم در میاومد. حس میکردم صدای تپش قلبم رو علیرام هم میشنوه.
آب گلوم رو قورت دادم. راشل باحرص و نیلا بالبخند نگاهم میکردن. ازشدت تعجب و هیجان قلبم رو هزار بود.
سرم رو بلند کردم و به چشماش نگاه کردم. اون ولی نگاهش به موهام بود. انگار یه لبخند محو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان کینهای دیرینه | si30 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com