خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۵۹
#آیناز

- بریم محل کارم.
برای جواب به تکون دادن سرم اکتفا کردم. سکوت رو برای مرتب کردن افکارم برگزیدم. باید حرکت بعدی پونه و وکیلش رو می‌فهمیدم تا خودم رو نجات می‌دادم. همه چیز این نبود؛ حرف پونه فقط یه تهمت نبود. درحال حاضر شادمهر متاهل بود و این ارتباط یک قدم، شاید هم به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، صفا و 10 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_۶۰
با پوزخند پررنگ، نگاهی به ساختمون انداختم و سوار ماشین شدم. از قضا مشخص بود که می‌خوان اون روی من رو بالا بیارن و من هم سعی برای پنهان کردنش ندارم و نخواهم داشت؛ اما بالاخره حقیقت‌های بسیار آشکار میشه و این به‌کنار این‌که روابط کاری من و شادمهر از وهله‌ی خودش به‌کنار رفته اشتباه بزرگی سر شده و این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، صفا و 9 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۶۱
مثل همیشه قدم‌هام رو مستحکم برداشتم، چشم‌هام جای جای پارک رو از زیر نظر گذروند و در آخر رو شادمهر که خیره به زمین بود و با کفش‌های اسپرتش زمین رو ضرب گرفته بود، ثابت شد. مثل همیشه خوش‌پوش و مرتب! تیشرت مشکی رنگ و اسلش مخملی که به تن داشت به شدت بهش می‌اومد و عینک آفتابی رو موهای حالت‌دارش جذابیتش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، صفا و 9 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۶۲
#آیناز

مطمئن بودم اگه فقط چند دقیقه دیگه اونجا بمونم، هیچ تضمینی برای رفتارم وجود نخواهد داشت. انگار که چیزی یادم اومده باشه برگشتم و گفتم:
- راستی اگه از تصمیمت مطمئنی می‌تونم یکاری کنم حتی قبل از تشکیل جلسه حکم ابطال صادر بشه.
مشتاقانه پرسید:
- چی؟
باید هرچه سریعتر حرفم رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 10 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۶۳
#آیناز

اسپری حالت دهنده رو به موهام اسپری کردم و دستی به پیراهن کوتاه لاجوردی رنگم کشیدم. رژ لـ*ـب گل‌بهی ‌و برق لـ*ـب رو به لـ*ـب‌هام آغشته کردم و آرایش چشم غلیظم با ترکیب لباسم چشمگیر بنظر می‌اومد. این اولین بار بود که مامان بعد از سال‌ها حاضر شده بود هنر قدیمی‌ش رو به انجام بده و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 10 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۶۴
با نگاه گذرایی به کافه و پیدا کردن میز رزرو شده توسط نامزد سپیده با لبخند بزرگی به طرفشون حرکت کردم. احتمال می‌دادم سپیده به خونم تشنه‌ باشه و با قیافه‌ی سپیده که شبیه قاتل‌های زنجیره‌ای بود رو حدس‌هام مهر تایید رو زدم. با همون لبخند صندلی چوبی میز رو کمی ازش فاصله دادم، با دیدن مردی کنار سپیده که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 11 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۶۵
- بله؟
صدای آرامش بخشش تو گوشم طنین زد:
- خب خانوم مهرا، حالا پیام میدی و تیکه می‌ندازی؟
موزیک ملایم و خنده‌هایی که به گوش می‌رسید آرامش رو به حضورم تزریغ می‌کرد. مثل فردی که منظوری از حرفش نداشته جواب‌گو شدم:
- اوه من؟ تیکه؟ اشتباه می‌کنی. جدی گفتم؛ خب...‌ می‌گفتم خوش‌نگذره؟
دقایقی جوابم سکوت شد،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 10 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۶۶
#آیناز

بالاخره مهمونی تموم شد و همگی عزم رفتن کردیم. موقع خروج از در رو به بردیا و پاشا گفتم:
- از کار چخبر؟
هر دو از من کوچیکتر بودن و یکی درگیر آزمون وکالت و اون یکی دنبال پروانه کسب و باز کردن دفتر.
- دهنم سرویس شد رسما باور کن سه ماه دنبال پروانه‌م مگه راضی می‌شن؟!
از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 10 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۶۷
#آیناز

خانم امیریان که تقریبا یک خانم میانسال محجبه بود، از روی صندلی‌ش برخاست و دعوت به نشستن‌مون کرد. بعد از اینکه تنها شدیم؛ فلش رو از شادمهر گرفتم و گفتم:
- راستش ما از خیریه نیومدیم ولی اگه شما امکان دیدن این فلش رو داشته باشین یه چیزایی تغییر می‌کنه.
فلش رو از دستم گرفت و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 10 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۶۸
#مبینا

یک‌لحظه تو لباس‌های مکانیکی تصورش کردم و در حال کار، با اون دک و پز و موهای خوش‌فرم و این استایل، الحق که خنده‌دار بود؛ اما خیلی خون‌سرد ایستادم کنار ماشین تا کارش رو انجام بده، گویا تو کارش هم که وارد بود و حین کار به سکوت دعوتم‌ کرد.
***
موهای شلاقی و زیتونیم رو، رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 9 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا