خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۶۹
#مبینا

همیشه عاشق خوندن بودم!
هم‌زمان ظبط رو روشن کردم و صدای سیستم رو از حد معمول بالا بردم.
آهنگ فقط تو نیستی از هلن. قشنگ بود!
با ترمز محکمی جلو در عمارت ایستادم و با موبایلم تکی به گوشی المیرا زدم.
دقایقی بعد، المیرای خوش‌پوش و زیبا در عمارت رو باز کرد و همراه با دنبال...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 13 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_۷۰
#آیناز

این روزها تموم ناممکن‌ها برام ممکن شده بودن. عشق، واژه‌ی غریبی بود. حداقل برای من! برای منی که کل عمرم رو تا به این لحظه درگیر درس و کار و سرکله زدن با اطرافم بودم. حالا این حس عجیبی که برای درک کردنش واژه‌ها قاصر بودن؛ درست تو متلاطم‌‌ترین روزهای زندگی‌م پیدا شده بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 12 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
آشکارا پوزخند بی‌صدایی زدم و به‌طرف پارکینگ اختصاصی باغ، فرمون رو کج کردم و ادامه دادم:
- می‌دونی که اون خواهر شوهر و اون شوهر الدنگش هم آتو خوبیه برای این‌که آبروی اون وحیده بی‌آبرو بره!
دستی رو کشیدم و ماشین رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 10 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
بغضم رو به سختی قورت دادم‌. حرف‌های زیادی برای گفتن داشتم، می‌تونستم ساعت‌ها و روزها بشینم و از درد بچه‌گی‌ای که همه‌ و همه‌ش با حسرت و آه بوده بگم!
فرمون رو فشردم و به چشم‌های شکه‌ای خیره شدم که دوباره وادارم کرد حرف‌هایی که رد دلم سنگینی می‌کنه رو هویدا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 11 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
#پارت_73
در طول مراسم سپیده مدام دستم رو می‌کشید تا تو رقص همراهی‌ش کنم و من بخاطر یکی از بهترین روزهای زندگی‌ش هم که شده پایه‌ی تموم کارهاش بودم. البته اگه بخاطر چشم و هم چشمی‌های مامان برای منِ هفت، هشت ساله برای کلاس رقص نبود؛ چیزی بلد نبودم.
آخرهای مراسم بود و چون سپیده تصمیم داشت به جای عروسی یه سفر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 8 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
- اوه آقای رضایی چیشد؟ پیشنهاد رشوه می‌دادین بهم موکلم‌ رو راضی کنم کنار بکشه؟ شاخ و شونه می‌کشیدین برام، چیشد؟
جلو موهای کوتاهم رو داخل مقنعه دادم و با خنده گفتم:
- اگه فکر می‌کنین از تهمتی که زدین می‌گذرم سخت در اشتباهین، اگه نمی‌تونین جلوی دختر برادرتون رو تو دادگاه بگیرین حق ندارین اعتبار من‌ رو زیر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 8 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیاده شدنم مصادف شد با زنگ خوردن موبایلم. با کمی تعلل جلو ساختمون ایستادم و با دیدن نام مخاطب آیکون سبز رنگ رو لمس کردم‌.
صدای شاداب سپیده که واقعاً بهم انرژی می‌داد تو گوشم پیچید:
- به خانوم وکیل، پارسال دوست امسال آشنا! دقیقاً کدوم جهنم‌دَره‌ای هستی عزیزم؟
خنده‌ای از سر دادم و وارد محیط کار شدم و گفتم:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 8 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
خندیدم و محکم تو بـ*ـغلم گرفتم و رو موهای بورش بـ*ـو*سه‌ای نشوندم.
- سلام آبجی، چه خوب که اومدی!
لبخندم پررنگ‌تر شد و دانیال رو از بـ*ـغلم بیرون آوردم.
- سلام جوجه، اوه! می‌دونم که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 8 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
فاصله‌ی از اتاق تا جلوی در رو با فکر اینکه پست چی آورده پایین میرم و شالم رو روی موهام می‌‌ندازم.
پیک جلوی در از طرف پست نبود و معلوم بود از یک جای شخصی میاد ولی اصرار و نشون دادن چندباره کارتش برای اثبات اینکه مامور پست هست رو نمی‌فهمیدم. حتی معلوم نبود بسته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 7 نفر دیگر

✧آیناز عقیلی✧

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/3/21
ارسال ها
164
امتیاز واکنش
2,769
امتیاز
213
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 50 دقیقه
با رفتن سپیده بعد از همون تماس با نامزدش، دوباره تموم وسیله‌های روی میز رو روی تـ*ـخت انتقال دادم و با یک لبخند عمیق دقیقه‌ها به جاکلیدی که شاید فقط یک جاکلیدی بود ولی بی نهایت خاص به چشمم می‌اومد خیره شدم.
صدای ضربه‌هایی به در باعث شد با بی‌میلی نگاه از از جاکلیدی بگیرم و یک ″بله″ زمزمه کنم.
المیرا در رو باز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان رگ‌ بی‌ رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا