- عضویت
- 23/7/21
- ارسال ها
- 277
- امتیاز واکنش
- 2,388
- امتیاز
- 178
- محل سکونت
- کرمان
- زمان حضور
- 12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
آرش با حرص گفت:
- ای گور به گور بشید کر شدم.
حلیا زبونش رو درآورد و گفت:
- حقتونه.
پویان چشم غرهای رفت وگفت:
- وایستا من یه حقی اونجا به شما نشون بدم.
با پررویی گفتم:
- هیچ غلطی نمیتونی بکنق.
پویان گفت:
- خواهیم دید.
بعد از سه ساعت رسیدیم. پسرا رفتن و یک خونه برای چند شب گرفتن اومدن. خونه قدیمی روستایی...
- ای گور به گور بشید کر شدم.
حلیا زبونش رو درآورد و گفت:
- حقتونه.
پویان چشم غرهای رفت وگفت:
- وایستا من یه حقی اونجا به شما نشون بدم.
با پررویی گفتم:
- هیچ غلطی نمیتونی بکنق.
پویان گفت:
- خواهیم دید.
بعد از سه ساعت رسیدیم. پسرا رفتن و یک خونه برای چند شب گرفتن اومدن. خونه قدیمی روستایی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: