خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پسره نفسش رو با حرص بیرون داد و گفت:
- تو دیگه کی هستی پررو؟
پشت چشمی نازک کردم و گفتم:
- همه میگن پرروام و تو اولیش نیستی!...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، M O B I N A، MaRjAn و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
رادمان با تعجب گفت:
- چی؟
نیکا محکم پس کله‌‌ام زد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، M O B I N A و 4 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد هم بلند شدم و یک لیوان آب پر کردم و جلوی نیکا گذاشتم. یه دو، سه تا مشت محکم روی کمرش زدم که فکر کنم نخاعش به لوزالمعده‌‌اش چسبید!
ترمه دستی دور دهنش کشید و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
ترمه نیمچه پوزخندی زد و گفت:
- خودت دست کمی از ما نداری!
دستی با وسواس خاصی به صورتم کشیدم و گفتم:
- جدی؟
نیکا که سعی داشت پوست لـ*ـبش رو با دندون بکنه گفت:
- اوهوم‌.
بلند شدم و به طرف آینه قدی که تو سالن بود، رفتم‌ و نگاهی به خودم کردم. باورم نمیشد این من باشم! موهام ژولیده، پولیده بودن و ازشون آب گوجه و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
مینا دستی به پاهاش کشید و گفت:
- پاهای منم درد گرفته!
حلیا دست ترمه که کنارش بود رو کشید و گفت:
- این‌قدر غرغر نکنید، بیایید بریم.
بالاخره نوبتمون شد و سوار شدیم. من، ترمه، نیکا و شیرین توی یک‌کابین و حلیا، آنی، نوا و مینا توی یک‌کابین دیگه؛ بعد از کلی جیغ و داد و مسخره‌بازی، چرخ‌و‌فلک ایستاد و پیاده شدیم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
جلوی تلویزیون خوابیدیم. یک فیلم خنده‌دار هم پخش می‌شد که نگاه کردیم. بعد از دو ساعت، فیلم تموم شد و ما هم خوابیدیم.
***

«سردار»
اوف، خداروشکر! یک چند روزی آهو نیست و یک نفس راحت می‌کشم! خونه توی آرامش کامله و منم کمتر حرص می‌خورم!
یک‌چیزی توی سرم خورد و سرم رو بلند کردم. مامان گفت:
- سردار سه ساعت دارم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
به خونه رفتم که دیدم به‌به، عنتر خانم تشریف آورده و داره با مامان صحبت می‌کنه!
انگار تازه اومده بود که چمدونش کنارش بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
همگی توی حیاط رفتیم و عمو هم به خاتون گفت مواد لازم رو بیاره و خاتون هم سریع آورد. عمو و خاله به اون طرف رفتن تا جوجه‌ها رو سیخ کنن.
من و سردار هم دور میزی که توی حیاط بود، نشسته بودیم. سردار با پوزخند گفت:
- خیلی خود شیرینی!
منم پرتقالی از ظرف میوه‌ی روی میز برداشتم و گفتم:
- دلم می‌خواد!
سردار دستی توی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
«آهو»
سردار بلند شد و رفت. خاله ابرویی بالا انداخت و با دستش به سردار اشاره کرد و گفت:...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر

Mobina.85

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/21
ارسال ها
277
امتیاز واکنش
2,388
امتیاز
178
محل سکونت
کرمان
زمان حضور
12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدون حرف به طرفش رفتم و دستش رو گرفتم و بیرون کشیدمش. از لباس‌هاش آب می‌‌چکید!...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، SelmA، Meysa و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا