- عضویت
- 23/7/21
- ارسال ها
- 277
- امتیاز واکنش
- 2,388
- امتیاز
- 178
- محل سکونت
- کرمان
- زمان حضور
- 12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
اخمی کردم و بهش گفتم:
- اول اینکه به تو ربطی نداره؛ دوم اینکه پدرش دست ما سپردتش؛ باید مواظبش باشیم.
مارال گفت:
- سردار یعنی چی به من ربط نداره؟ من دوستت دارم! دلم نمیخواد دور و برت باشه.
بلند شدم و گفتم:
- مارال چرت و پرت نگو؛ کارای من به خودم ربط داره. توام میتونی من رو دوست نداشته باشی!
مارال خیلی...
- اول اینکه به تو ربطی نداره؛ دوم اینکه پدرش دست ما سپردتش؛ باید مواظبش باشیم.
مارال گفت:
- سردار یعنی چی به من ربط نداره؟ من دوستت دارم! دلم نمیخواد دور و برت باشه.
بلند شدم و گفتم:
- مارال چرت و پرت نگو؛ کارای من به خودم ربط داره. توام میتونی من رو دوست نداشته باشی!
مارال خیلی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان در حوالی عشق و انتقام | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: