خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلبر شیرین من، زادروزت گرامی!
خَدیو[1] را سپاس، که باری دیگر، چنین روزی را به خود دیده‌ام و چه چیز برای یک شیدا، زیباتر که زادروز فروغ زندگی‌اش، آن‌که زیرکانه و به کاردانی، دلش برده ببیند و زمانی بس بلند را همنشین او باشد.
پس، باری دیگر، زادروزت زیبا ماهِ تابان من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. خدیو: خدا


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
می‌خواهم در جایگاه نخستین دیدار، از خون دستانم برایت نوشیدنی بریزم؛ چگونه است؟
آیا، با نوشیدن این شربت گوارا، دلباخته‌ام خواهی شد؟ یا که چون دیوانه‌ای ترسیده، شربت را به سویم پرتاب می‌کنی و پا به گریز می‌گذاری؟
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 16 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوه، آمده‌ای!
چشمان گیرا و موی آراسته‌ات، چنان است که هر که از برت می‌گذرد، محال است در دام، نیوفتد
سپس، با لبخندی رو به من، جام خون را بالا می‌بری و یک دَم، نیمی از آن را می‌نوشی و پس از آن، دَمی نمی‌گذرد که با تنی بی‌جان و دهان خون‌بار، بر زمین می‌افتی. و این جام دار[1]، چون دیوانگان، خون می‌گرید و می‌خندد؛ چرا که سرانجام بازگشت، پس از پیمان گسلی[2] نزد او، همین است و بس.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. جام دار کنایه از نویسنده
۲. پیمان گسلی: خیانَت


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 18 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
سر می‌نهم به باد، سر می‌نهم به دریا و دشت، تا که تو را ببینم، مهرزاد من!
سر می‌نهم به باد، تا به یادم آورد که با دیدار یکباره‌ات هوش از سر برفت.
سر می‌نهم به دریا، که دستاویز بی‌هوشی‌ام به یاد آید.
سر می‌نهم به دشت، به گل سرخ، که بدانم، تا تو نیایی و نخواهی، عشقی در میان نخواهد بود.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
باید می‌ماند؛ خودم را می‌گویم.
باید می‌ماندم؛ به جای گریز از آشوب شهر دل.
باید، باید بی‌آنکه شنلی بر دوش آویزم؛ می‌ماندم و بی‌پروا و دست‌کم با اشکی روان، به تو می‌نگریستم؛ تو که با آن نگاه آویخته بر جان، با سری کج کرده چون کودکان، به من می‌نگریستی.
آری، باید به جای شوریدن گیهان، می‌ماندم و با تو در می‌آویختم، با تو می‌جنگیدم، با تو جوی روان از چشم روانه می‌کردم.
ولی، دیگر افسوس و ای کاش بس است؛ ماه صنم!
من این‌جایم؛ پیش روی تو و بی گوشه‌ی چشمی بی‌آن‌که هزاران دلدار سیم و زرگون داری.
من این‌جایم و گاه، دل سرکشی می‌کند و زین روی، با همه جامه‌ی شاه تباری، سردرگریبانم؛ زیبا!
پس یاری‌ام ده، یاری ده.
و ناگاه پاسخ می‌آید:
- به من بنگر... همان‌گونه که پیوسته می‌نگری...
سر بلند می‌کنم و همگام با آن، بلوری از چشم می‌افتد و او، بلور را روی انگشت درمی‌یابد.
تو یاری، نه من. به سخن گوهر خدیو[1] گوش ده و دست خواهش‌بارم گیر؛ سرور!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین

_______________________________________

۱. گوهر خَدیو:گوهر خدا و استعاره از قلب


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 18 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
گفته بودم که دگر هیچ‌گاه دلدار تو و در پی تو، ای گیسو کمند نخواهم بود.
ولی ای زهی پندار بیهوده، که برای رهایی تو از بند اهریمن، از هفت خوان رستم گذر کردم، جامه‌هایم پاره شدند و چهره‌ام زخمین، ولی ارزشی نداشت تا اکنون که تو را با این چهره‌ی روشن، چشمان عسل و زلف‌ بافته یافتم و می‌خواهم با همه‌ی توان یاری‌ات دهم و یاورت باشم، که من تنها دلداده‌ی راستین توام؛ ماه روی من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 16 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
های نسیم ره قدس بیا و خبر ببر
برو و خبر بیار
خبر از شهر افسانه[1]
خبر از شهر دیوانه[1]
خبر از آن سیه‌پوش دل مرده
که دلش، ره به ناکجا برده
کیست یاری‌گرش؟
نه گرد بازارش
کیست همدم شوری اشکش؟
نه قدیس شهر به پایش
کو نشانی از امید؟
جادوگرم[2] از شهر گریخت
بگویید هی دیوانه بایست
تویی تو، نه آن شرق هیز[3]
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. شهر دیوانه و شهر افسانه: منظور عالم رویا و خیال های واهی و یا جایی که مردمی با این تصورات زندگی می کنند

۲. جادوگر: امید دهنده، کسیکه مشکلات را حل می کند
3. شرق نشین هیز: کسیکه نگاه خیره ی فریبنده داره ( معشوق فریبنده ای که علاقه به او واهی است)

معنای ضمنی: بیانی از عشق یک طرفه، البته مستقل بودن و تنها بودن در یک مسیر را هم نشان می دهد.


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
آوای آب به گوش است، ماه من!
گر چه ما دست در دست می‌دویم، اشک می‌ریزیم و فریاد می‌زنیم، تا که بر زمین افتیم و خون بریزیم و باز نیز فرزندان آینده، آوای آب به گوششان برسد و من سوگند یاد می‌کنم که برای چشمان تو و آن نوای دلکش جان می‌دهم.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
بگو دست در دست خواهیم رفت تا دشت‌های لاله.
بگو تا همیشه تو را رویاروی خود خواهم داشت و لبخند زیبایت.
بگو تنها به یاد من می‌نویسی و می‌خوانی، گر چه همه سخن دروغ و چرب‌زبانی باشد، ماه من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 16 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
با یک قیچی کوچک، رشته‌ی سرخ و زیبای میانمان را می‌برم، والا!
چرا که خسته‌ام، چون همین برگ‌های بوقلمون[1] پاییزی.
کلافه‌ام، چون چکامه سرایی[2] که برای عروسی یار بی‌وفایش سروده‌ای زیبا آماده کرده و پیشکش.
و دیوانه‌ام، چون آن دخت نوجوان که دل به دو چشم ممنوعه باخت و بار دوری بی‌کرانی را به دوش کشید و سرانجام خود را در برابر رسا دخت[3] یافت.
پس بهتر، که این رشته می‌برد و تو نیز چون دگران می‌روی و بدرود، سرور!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. بوقلمون: رنگارنگ

۲. چکامه سرا: شاعر
۳. رسا دخت: اینجا منظور معشوق کسی که دوستش دارد.


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 17 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا