خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
من در این دِیر غریب، بی تو، تنها، به خواب و خیالم ای دوست!
تویی که بیدار و وارسته، به پا خیز و مرا از این مَستی شیرین، برون کن، که دیر است و هولناک، اگر به هنگام آتش رقیب سر از خواب و دیوانگی بردارم.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 18 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
من، این بازی ناخِرد را باختم، والای مهتر!
آری، اگر از آسمان، سنگ سرزنش و زخم زبان، ببارد، باز نیز فریاد خواهم زد که این فرزانه، بازی بی‌خِرد را به چشمان گیرا و آواز ناز تو، باخته است.
پس، باز نیز، همه ی گیهان[1]، مرا وهم‌دار و خیال‌پرداز بخواند، تا که این دیوانه‌ی فرزانه، سرخوش آواز ناز تو و پاکی‌ات، شود.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. گیهان: جهان


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • خنده
Reactions: YeGaNeH، Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 18 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
تنهایی، فرزانه‌ی دیوانه‌ای است و شیدایی یک سویه، پادشه دیوانگی.
پس، ای پادشه دیوانگی، اشک‌ها بریز، بر پای این سودایی[1] و سرانجام، رها کن این شیدایی ویرانگر، این دوزخ والا را.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. سودایی:دیوانگی


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 20 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما، با این چشمان پاک و بی‌گنه، چون دشمنانی دیرین، رویاروی یکدیگر ایستاده‌ایم.
تو، با آن چشمان بی‌گنه و سراپای دلربا، از برای گرفتن حق و خِرد خویش و من، با این ابروان نه‌چندان گشاده و دلی پُر ز دلبری ستم جویانه‌ی تو، از برای ایستایی و پشتیبانی، از دل خون و بی‌خِرد خویش.
و کیست، پیروز این میدان؟
اوه، خونگر[1] خونین تو، بالا می‌آید و من، با قلبی زخمی و جامه‌ای پاره و خونین، بر دو زانو، می‌افتم.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین

_______________________________________

۱. خونگر: خنجر


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 19 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوش[1]، خسته و کوفته‌ی روزگار بودم و سخنی، نه چندان گوار[2]، رنجورم ساخت و گریستم و گریستم و گریستم.
هر چه دل و اندیشه، کوشید تا مرا از این روزگار، باز دارد، شد و نشد.
شد، چون اینک، آرامم و آرام و نشد، چون تو را به یاد آوردم، ای دلبر خوانده!
نیایش اهورا می‌خوانم[3]، که پس از سال‌ها، آن‌گاه که این نبشته[4] می‌خوانم، هیچ‌گاه، به یاد نیاورم دستاویزش که بوده، که ندانم، چه روزگار ناگواری بر من گذشته.
ها! بهتر از این، نمی‌شود. قطره اشکی، کاغذ را بیالود.
از تو بیزارم و با آن‌که هزاران روز، چشم به راهت بودم و سرانجام نیز، ندیدمت، دیگر هیچ‌گاه نمی‌خواهم توی ماه‌روی را ببینم، هیچ‌گاه!
چرا که اگر تویی در کار نبود، این بساط اشک و آه، از آنِ من نبود، آری، از آنِ من نبود.
بدرود، ای شوریده به سامان[5]، به رستاخیز[6] اهورا.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. دوش: دیشب

۲. گوار: مخفف گوارا
۳. نیایش اهورا می خوانم: دعا می کنم
۴. نبشته: نوشته
۵. شوریده به سامان: بسیار آشفته

۶. رستاخیز: قیامت


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 19 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
تنها، در چند سخن:
نبودم، آمدی، شورها برانگیختی، نبودم، رفتی، در این شب تاریک و گیهان[1] را تنها گذاشتی. آمدم، ز شور بودنِ نبودنم، شاد و اشک‌بار شدم، یگانه‌ی من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. گیهان: جهان


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • ناراحت
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 19 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
یادت خوش، یار پیشین!
هیچ ندانستی، ولی من دلدار آن نگاه ژرف و زنگ آوای گیرایت بودم، والا!
به راستی، دلم برایت، چه خوش می‌تپید و چه روزگار، با یاد تو، زیبا و بی‌همتا بود...
و اکنون، تنها یادت خوش، سروسامان پیشین من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 18 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
او، در برِ من است.
او، همنشین شب و روز و دیوانگی من است.
او، پیش چشم است و پنهان ز دیده.
او، رگ دستانم را با خونگرش[1]، می زند.
او، داروی دیوانگی و رنجوری ست.
های من، ز خواب، برخیز!
او، از سرزمین و مرداب خرافه[2] است.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. خونگر: خنجر
۲. خرافه: باور نادرست و بی خِرد


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 18 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
باز نگرد زیبا!
به این سوی نیا، مهربان!
مرا نیاب، فرزانه!
آری!
باری دیگر، هوایت کردم، مِهتر[1]!
باری دیگر، هوای روزی کردم، که با دیدار تو، هوش و خِرد باختم!
و من، هوش و خرد را به کسی باختم که هرگز، از آنِ من نبود؛ آری! نبود!
پس تو نیز، ای بیگانه‌ی آشنا، فرزانه باش و بازنگرد، که می‌خواهم در آتش خاطرات وهم‌آلود بسوزم، تا تو که هیچ‌گاه، نبودی؛ هیچ‌گاه، نبودی؛ هیچ‌گاه... نبودی.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________

۱. مهتر: در لغت به معنای اشراف زاده ولی اینجا به معنای والامقام


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 17 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای کاش توانم بود، آوایت را در مشت، گیرم و با چشمانی اشک بار از شور، لَبانم را به آن برسانم؛ بس که این آوا، زندگی این نویسنده‌ی گوشه‌نشین را زیر و بم دریده[1] است، نازنین!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین

_______________________________________

۱. زیر و بم دریدن کنایه از زیر و رو کردن


دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nazgol.H، ~ĤaŊaŊeĤ~، Sotøødeh و 17 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا