خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

دوست دارید رمان دوجلدی باشه یا نه؟

  • نه

    رای: 9 81.8%
  • بله

    رای: 2 18.2%

  • مجموع رای دهندگان
    11
  • نظرسنجی بسته .

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
انگار اثر باباش رو طلب داره اینم چه خشن شده واسه من!
وجدان: خیلی رو داری سکدش دادی توقع داری عصبانیم نشه؟
حرف حساب جواب نداشت
- اون روز که فیوز ترکید من و دخترا تو خونه داشتیم فیلم نگاه میکردیم تمام پرده‌ها رو هم کشیده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 28 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
درختا به آرومی از هم باز شدن و یه راه باریک نمایان شد.
هنوز تو شوک چیزی که دیدم بودم که رایان گفت:
- دخترا وارد شید.
ماهام مثل بچه‌های خوب و حرف گوش کن بی چون و چرا وارد شدیم و رایانم پشت سرما اومد و بعد دوباره درختا توی هم پیچیدن و مثل دیوار شدن!
- تو چیکار کردی؟!
رایان: کار آنچنانی نکردم قدرت طبیعت بهم این اجازه رو میده که نیروی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 29 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
- واو... اینجا فوق‌العادس! خیلی زیباست!
رایان: قصر سرزمینا از اینم قشنگ تره.
کتی: من به شدت مشتاقم اونجا رو از نزدیک ببینم.
- راستی رایان نمیخوای بگی ما از چه سرزمینایی هستیم؟
رایان: چرا بیاید داخل تا براتون توضیح بدم.
و ما رو به داخل هدایت کرد؛
داخل عمارت که رفتیم دیگه داشتیم شاخ درمیاوردیم!
خیلی بزرگ تر و زیبا تر از چیزی بود که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 29 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
- تو! تو شاهزاده‌ی آتشی!؟ یه شاهزاده!
رایان: بله درسته.
- خب مادر من دقیقا کیه؟
رایان: مادرت؟ ملکه‌ی سرزمین طبیعت و مادر طبیعت.
- همون سرزمینی که تو می‌گفتی قدرتمند ترینه؟
رایان: خودشه.
- و پدرم...
رایان: پادشاه خورشید و کوچک ترین وارث هلیوس شاه البته با قدرتای تضاد.
- هلیوس شاه کیه؟
رایان: بزرگ‌ترین پادشاه خورشیدی دوران البته درست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 29 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
رایان: پدر تو شاهزده‌ی مهتاب بود که قدرت زیادی هم داشت و فقط به قدرت مهتاب محدود نشده بود البته تو الان همه‌ی اون نیرو رو داری، هم نیروهای پدرت و هم مادرت.
کتی: و مادرم...
رایان: ملکه یخ، برف و زمستان که اونم درست مثل پدرت از یه قدرت نبود.
- پس این جور که معلومه خیلی خاصه!
رایان: بله اما همونطور که گفتم سه نوزاد دیگه هم هستن یکیشون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 25 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
- پس رایان قبل از اومدن ما فکر همه چیز رو کرده!
صحرا: بله بانوی من ایشون و شاهزاده لیام قبل از اومدن به میان آدمای عادی دستور ساخت اینجا رو دادن و همه چیز رو اماده کردن تا مبادا برای کسی مشکلی پیش بیاد.
کتی: صحرا من می‌خوام یه سوالی ازت بپرسم. چرا مادرای ما رایان که یه انتخاب شدس و با لطبع جونشم برای همه هم مهم هست رو به دنبال ما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 23 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
پایین پله‌ها لیام رو دیدم...
انقدر هیجان زده شدم که نفهمیدم چطوری خودم رو به پایین پله‌ها رسوندم و با هیجان داد زدم:
- لیام!
برگشت و نگاهم کرد، فکر کنم تعجب کرده بود چون جز رایان کسی اون رو به اسم صدا نمی‌زد.
با دیدن من لبخندی زد و گفت:
- سلام دلت تنگ شده بود؟
چپ چپ نگاهش کردم؛
- سلام خوبه سه ساعتم نشده همو دیدیما! نه نگرانت شده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 21 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
تعجب کردم، آخه چرا بخواد به من زنگ بزنه؟ نکنه چیزی شده.
این فکر ترس بدی تو دلم انداخت و باعث شد ناخواسته سوالم رو بلند به زبون بیارم؛
- چرا می‌خواد به من زنگ بزنه؟
نمی‌دونم تو چشمام چی دید که لبخند عمیقی بهم زد؟
لیام: انقدر نگران نباش. قرارم نیست چیز بدی بگه فقط میخواد بدونه چی باید از تو خونه برات بیاره؟
خجالت زده از این که تونسته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • ناراحت
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
لورا؟ سلام پرنسس من لورا هستم.
- شناختم، کاری داری؟
لورا: بله بانو ما الان توی خونه‌ی شما هستیم و میخواستم بپرسم چه وسایلی رو براتون بیارم؟
کمی فکر کردم؛
- خب لورا تمام وسایل شخصیم رو بیار کتابام عکسا البوم‌ها لوازم الکترونیکیم رو لطفا بیار.
لورا: ببخشید بانو جسارت منو ولی یادگاری‌های شاه و ملکه رو هم بیارم؟
منظورش به چندتا عروسک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتی: تو دودیقه از اون گوشی دل نکن خب؟!
با مسخرگی اما مثل خودش با صدای آروم و پچ پچ وار گفتم:
- چشم گلم، حتما به نسیحتت گوش می‌دم.
دندوناش رو رو هم فشار داد که اینجا آبرو داری کنه و جیغ نزنه.
همون موقع صحرا درحالی که با اون گفشای پنج سانتیش می‌دویید نفس نفس زنون به سمت ما اومد و ما رو از جا پروند.
لیام: آروم تر، صحرا! چی‌ شده؟
صحرا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 21 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا