مشاعره با حرف س

Ryhwn · 18/1/21

سـ*ـاقی امروز در خمارت بودم
تا شب به خدا در انتظارت بودم
می در ده و از دام جهانم به جهان
امشب چو به روز من شکارت بردم
مولانا
****
سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی
آخر ای بدعهد سنگین دل چرا برداشتی
خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو
چون تو را گشتم تو خود خاطر ز ما برداشتی
سعدی
***
سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش
مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش
مولانا

Ryhwn · 18/1/21

سـ*ـاقی دمید صبح، علاج خمار کن
خورشید را ز پرده شب آشکار کن
صائب
***
سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین که در آ*غو*ش دریا سوختم
رهی معیری
***
سنگ اندر بر بسی دویدیم چو آب
بار همه خار و خس کشیدیم چو آب

moh@mad · 27/1/21

Ryhwn گفت:
سـ*ـاقی دمید صبح، علاج خمار کن
خورشید را ز پرده شب آشکار کن
صائب
***
سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین که در آ*غو*ش دریا سوختم
رهی معیری
***
سنگ اندر بر بسی دویدیم چو آب
بار همه خار و خس کشیدیم چو آب

سادگی باغی‌ست طبع عافیت‌آهنگ را
وقف طاووسان رعناکن‌گل نیرنگ را
دل چوخون‌گرددبهار تازه‌رویی صیدتست
موج صهبا دام پروازست مرغ رنگ را

بیدل

سينه ها جاي محبت، همه از كينه پر است
هيچكس نيست كه فرياد پر از مهر تو را گرم پاسخ گويد

مهدی سهیلی

سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم

سعدی

محدثه موحدی · 9/2/21

سایه آمیخته با سایه
سنگ با سنگ گرفته پیوند

~ریحانه رادفر~ · 9/2/21

ساقیا آمدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی مرود از یادت
حافظ
***
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم
قیصر امین پور
***
سيل بر خانه ي من زور چرا مي آرد؟ من كه بي وقت در خانه ي بازي نزدم
صائب تبريزي

~ریحانه رادفر~ · 9/2/21

سرزنشم مكن اگر از همه پا كشيده ام طبع لطيف آدمي با همه سر نمي كند
مهدي سهيلي
***
سرايي را كه صاحب نيست ويراني است معمارش دل بي عشق مي گردد خراب آهسته آهسته
صائب

~ریحانه رادفر~ · 9/2/21

سر بسته ماند بغض گره خورده در دلم آن عقده هاي گره گشا در گلو شكست
قيصر امين پور
***
سخت می ترسم به حیرت انتظارم بگذرد رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد
الهی تبریزی

~ریحانه رادفر~ · 9/2/21

سال ها رفت و زیادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز
مشفق کاشانی

~ریحانه رادفر~ · 9/2/21

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
سعدی

~ریحانه رادفر~ · 9/2/21

سـ*ـاقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست؟
حافظ

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کپیست انجمن رمان ۹۸

کپیست انجمن رمان ۹۸

کپیست انجمن رمان ۹۸

کپیست انجمن رمان ۹۸

کپیست انجمن رمان ۹۸

کپیست انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین