Z.A.H.Ř.Ą༻
مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 16/10/20
- ارسال ها
- 1,846
- امتیاز واکنش
- 43,392
- امتیاز
- 418
- محل سکونت
- رمان ۹۸
- زمان حضور
- 294 روز 3 ساعت 0 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
امشب تولد عمو میلاد بود.همه امشب خونه ما دعوت بودن. عزیزجون امشب سنگ تموم گذاشته بود.چه قدر خوشحال شدم که عمو محمد وزنعمو بالاخره این دوران قرنطینه یک سالشون رو کنار گذاشتن و اومدن. دلم واسه آرتین یه ذره شده بود.
عمه پری هنوز هم باهام سرسنگین هست.
اما این وسط باز دلم هوای تنهاییمو کرد.بازم دلم تنگ اتاقم شد.بازم دلم برای صدای چاوشی تنگ شد.بازدلم هوای گریه کرد که چرا بابام نیست.
اما اشک هامو پنهان کردم که مبادا کسی ناراحت بشه.
امروز خیلی حال دلم خراب بود اما بازم ریختم تو خودم.
امشب تولد عمو میلاد بود.همه امشب خونه ما دعوت بودن. عزیزجون امشب سنگ تموم گذاشته بود.چه قدر خوشحال شدم که عمو محمد وزنعمو بالاخره این دوران قرنطینه یک سالشون رو کنار گذاشتن و اومدن. دلم واسه آرتین یه ذره شده بود.
عمه پری هنوز هم باهام سرسنگین هست.
اما این وسط باز دلم هوای تنهاییمو کرد.بازم دلم تنگ اتاقم شد.بازم دلم برای صدای چاوشی تنگ شد.بازدلم هوای گریه کرد که چرا بابام نیست.
اما اشک هامو پنهان کردم که مبادا کسی ناراحت بشه.
امروز خیلی حال دلم خراب بود اما بازم ریختم تو خودم.
■♡♧|•°دفتر خاطراتمون :) °•|♧♡■
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: