خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
در دادگاه قاضی اعلام کرد:

این آقا با بیل زنش رو کشته و به اعدام محکوم شد...

یکی بلند شد به متهم گفت: تف تو صورتت،بیشور...

قاضی گفت: آقا بشین سرجات به شما چه مربوطه؟

یارو گفت: دوسال همسایشم میگم بیل داری میگه نه:straight_face:
***
به معلم قرآنمون گفتم معلمی مگه شغل انبیا نیست؟
گفت چرا
گفتم الان معجزه شما چیه؟

جوری نشونه گیری کرد گچ رو زد وسط پیشونیم که همونجا ایمان آوردم
***
از فرشته خلقت پرسیدند زن را چطور آفریدي؟ گفت : خاك را با كود حیوانی قاطی كردم!!



می خندی؟


پرسیدند ؛ مرد را چطور؟ گفت : دیگه خاک قاطی نكردم:l1b:
***
چجوری 16 سالتونه موهاتون رنگه ، ناخوناتون کاشته ، دماغتونم تازه عمل کردین ؟!


من 23 سالمه هنوز تو این فکرم که چرا دست چپ و راستم لاکشون مثل هم نمیشه


■مطالب طنز ■

 
  • خنده
  • قهقهه
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، MaRjAn و Saghár✿

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
یه رفیق دارم وقتی تو سانتافه‌ اش به دخترا تیکه میندازه 80% با لبخند جوابشو میدن!



یه بار اومد تو پرایدِ من ، به چند تا دختر تیکه انداخت، بنده خداتازه اونجا بود که فهمید کچله!
***
زندگی اینجوریه که داری با خودت فکر میکنی خب دیگه از این بدتر چی میخواد بشه؟ که یهو پیامک میاد:

"مشترک گرامی شما 80% از حجم بسته ی اینترنت خود را استفاده کرده اید"
***
تو ژاپن از هر 10 تا بچه ای که دنیا میاد 9 تاشون خنگن، یکیشون باهوش

اما تو ایران از هر 10 تا بچه، 9 تاشون باهوشن، یکیشون خنگ

حالا چرا ژاپنی ها این قدر پیشرفت می کنن و ایرانی ها پیشرفت نمی کنند

چون که تو ژاپن اون یه نفر باهوش رو می ذارن بالای سر اون 9 تا خنگ

اما تو ایران اون یه دونه خنگ رو می ذارن بالای سر اون 9 تا باهوش
***
از کله سحر تا شب نمیتونیم چیزی بخوریم
خدا جریمه مون میکنه
از شب تا کله سحر نمیتونیم بیرون بیایم دولت جریمه مون میکنه خود شعب ابی طالب هم اینقد محاصره نبود


■مطالب طنز ■

 
  • خنده
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~ و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,188
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
-باهم یک نصیحت از دکتر «نیلجسیژوکستانیفیک»
.
.
دکتر «نیلجسیژوکستانیفیک» می‌گه:
-وقتی اینقدر تنبلی که اسم منو نمی‌خونی عمرا نصحیتت کنم :|

***
به بابام می‌گم اگه من بمیرم پول دیه‌ام رو چه کار می‌کنی؟
می‌گه: می‌بحشم پسرم می‌بخشم!
گفتم: عه واسه چی؟
گفت: عزیزم اون لطف بزرگی در حق ما کرده درست نیست هزینه‌اش هم پرداخت کنه... :morningb:

***
یکی از برگترین اهداف من تو زندگیم اینه که برم تو یه برنامه تلویزیونی به همه فامیلامون بگم مامانم همیشه بهتون دروغ می‌گفته بهتون سلام می‌رسونم... چون من سلام نمی‌کردم که هیچ، آدمم حسابتون نمی‌کردم. بعضی وقتاهم اصلا نمی‌دونستم زنگ زدین بعدا از مامانم می‌شنیدم...

***
یه سلامی هم بکنم به کسی که چندین ساله دوستم داره و بهم نمی‌گه:
-سلام لال!:angryb:


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، عروس شب و Saghár✿

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,188
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
یارو نوشته:
دستم هرگز روی مادرم بلند نمی‌شه مگر برای نوازش او...
انگار ما صبح به صبح با کف گرگی می‌خوابونیم تو صورت ننمون :|

***
یارو از مغازه میاد بیرون غش غش می‌خنده
می‌گن چی شده؟
می‌گه رفتم مغازه اسکلشون کردم
می‌گن چکار کردی؟
می‌گه پول دادم هیچی نخریدم:tearsofjoy:

***
الان چند روزه چندنفر بسیج شدن به مادربزرگم یاد بدن به دخترداییم که تازه به دنیا اومده و اسمش «آترسیا»س
نگه «باتری ساز»:tearsofjoy:
***
مامان بابای بقیه دو دسته‌ان:
دسته اول: بچه ما کلاس نهمه... دیگه خیلی بزرگ شده... باید جدی یه فکری برای آینده‌اش بکنیم!
دسته دوم: وای خدا! نمی‌دونم چجوری پدر و مادرا می‌ذارن بچه تو این سن مستقل شه... بچه‌ی ما فقط کلاس نهمه
وحااال... این شما و این بابای من وقتی داره با دوستش حرف می‌زنه:
بابام: آرههه درس بچه‌های من عااالیه...
و بعد یه نگاهی به من می‌کنه و خیلی آروم می‌گه: کلاس چندم بودی؟:neutral:


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: عروس شب

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,188
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
یارو با ماشینش اومده تو محوطه بیمارستان بوق می‌زنه، حراست با بلندگو داد می‌زنه: آقا اینجا بوق نزن!
یارو دوتا بوق دیگه می‌زنه یعنی باشه!
بعد نیم ساعت برمی‌گرده می‌خواد بره بیرون، دوتا بوق واسه حراستیه می‌زنه!
حراستیه با بلندگو داد می‌زنه نوکرم!:tearsofjoy:
فقط تو ایران این اتفاق میفته...:tearsofjoy:

***
حیف نون زبونش تو عابر بانک گیر می‌کنه، می‌برنش بیمارستان
ازش می‌پرسن زبونت تو عابر بانک چیکار می‌کرده؟
می‌گه کارتمو که وارد کردم گفت زبان خودرا وارد کنید:tearsofjoy:

***
یه روز حیف نون رو با یه نیسان بار گوجه فرنگی قاچاق می‌گیرن و بعد می‌گن برای جریمه باید یه جعبه از این گوجه‌هارو بخوری
حیف نون هم با یه گاز زدن از گوجه هی می‌گفت بدبخت ممدعلی
پرسیدن ممدعلی کیه؟
گفت رفیقمه. اون با یه نیسان فلفل هندی پشتمه:tearsofjoy:

***
20 جلسه رفتم کلاس زبان فرانسه فقط یه چیز یاد گرفتم
اونم اینکه هیچی زبون مادری نمی‌شه:tearsofjoy:

***
یه روز رفتم گزینش هرچی سوال دینی پرسیدن بلد نبودم
طرف عصبی شد گفت: فاتحه که بلدی بخونی؟
گفتم: بععله ما همش 5شنبه ها می‌ریم سر مزار
طرف گفت: خب خداروشکر بخون ببینم...
با صدای یواش گفتم: پسپسپس خدابیامرزدش:pensive::sunglasses:
تا در خونه با کتاب دینی دنبالم بود، فکر کنم بنده خدا دوباره یاد امواتش افتاد ناراحت شد:tearsofjoy:

***
سلام پاسخگوی مسائل شرعی... من 90 سالمه تاحالا حتی یه روزم روزه نگرفتم! می‌خوام بدونم کفاره روزه‌هام با امسال چقدر می‌شه؟!
پاسخگوی مسائل شرعی:
سلام و زهرمار،
سه راه بیشتر نداری
1. یا باید دو قرن روزه بگیری... که عمرت کفاف نمی‌ده
2. یا چین رو غذا بدی... که از قیافت معلومه یه چینی هم نمی‌تونی غذا بدی
3. یا فلسطین رو آزاد کنی
به نظر بنده فقط باید خودتو واسه اون دنیا گرم کنی... خب اخه بیشعور! 90 سال نگرفتی الان دنبال چی اومدی؟

***
اون زمان که می‌گفتن عیده و کدورت‌هارو کنار بذارید، آجیل کیلویی 300 تومن نبود که...
الان شب عید باید یه دور دیگه به دوست و فامیل و آشنا زنگ بزنی جنگ کنی تا کدورت‌ها آپ‌دیت بشن!:tearsofjoy:
به محض اینکه زنگ زدین فحش بدین:tearsofjoy:
باور کنید واسه دوطرف خوبه:tearsofjoy:
اوناهم خوشحال می‌شن:tearsofjoy:

***
واقعا نامردیه روز پدر و مادر و دختر و معلم و اینا داریم ولییی...
روز عمه نداریم :|
خدایی پرکاربردترین آدم فامیله...:tearsofjoy:


■مطالب طنز ■

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,188
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
دوستم با دوست پسرش عکس گرفته گذاشته پروفایلش
بعد من یه بار عکس دوتا فنجون قهوه گذاشتم...
تا یه سال داشتم به فامیل توضیح می‌دادم که من اون روز دوتا قهوه خوردم:tearsofjoy:

***
-بیا این آب پرتقال رو بخور!
-چقدر زیر چشمات گود افتاده!
-الهی بمیرم برات!
-چقدر لاغر شدییی!
-از اون غذاهایی درست کردم که دوست داری!
.
.
.
.
وقتی بدون زنت می‌ری خونه مادرت:tearsofjoy:

***
زن حیف نون گم می‌شه
می‌ره آگاهی مامور می‌گه: نشونی‌هاش و بده.
حیف نون می‌گه: نشونی یعنی چی؟
ماموره می‌گه: مثلا قد بلند، چشم رنگی، موطلایی، پوست روشن...
حیف نون می‌گه: هاااا خودشه... همینو برام پیداش کنین! قبلی رو ولش:tearsofjoy:

***
به یه ژاپنی و آلمانی و ایرانی نفری 50 تا موز دادن گفتن:
با دادن این 50 تا موز به میمونتون باید بهش یاد بدید حرف بزنه
.
.
.
اومدن دیدن ژاپنیه همه موزارو داده میمونه خورده هیچی یاد نگرفته
آلمانیه هم همینطور
بعد رفتن سراغ ایرانیه دیدن 49 تا موز رو خودش خورده و میمونه داره با التماس می‌گه:
ممد جون مادرت اون موز آخری رو حداقل نصفشو بده من بخورم:tearsofjoy:


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش:
  • خنده
Reactions: عروس شب

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,188
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
تو دبیرستان یه معلم داشتیم چشماش چپ بود...
به بـ*ـغل دستیم نگاه می‌کرد باهاش بحث می‌کرد یهو می‌زد تو گوش من :|
***
جلسه توجیهی فرشتگان برای ایرانی‌ها قبل از ورود به بهشت:
-پرندگان را به قصد کباب شکار نکنید.
-شاخه‌هارا نشکنید.
-میوه‌هارا یک روزه نخورید.
-حوری به اندازه کافی هست، همدیگر را با سنگ نزنید.
-عصای موسی مال خودش است.
-با ایوب بیش از حد شوخی نکنید.
-به زور وارد کشتی نوح نشوید؛ مخصوص حیوانات است.
-در بهشت فندک موجود است؛ وارد جهنم نشوید.
-در مکان‌هایی که نوشته شده است «ورود ممنوع» به زور اقدام به ورود ننمایید.
-در این مکان همه یکسانند، برای انجام امور خود دنبال پارتی نگردید.
-چون بهشتی هستید، هرچه اراده کنید در اختیارتان قرار می‌گیرد؛ لطفا با دیدن امکانات دیگران از دادن فحش‌های زیرلب خودداری کنید!
-ابراهیم قصابی ندارد، برای خریدن گوشت به او مراجعه نکنید.
-خانما برای گرفتن عکس و امضا از یوسف به سمتش حمله ور نشوید.
-اینجا آخر دنیاست و همه خودشون حضور دارن از جمله خود خدا! برای نزدیک شدن به خدا و وساطت برای چیزایی که می‌خواهید راه به راه هرجا که رسیدید امامزاده نسازید؛ پیگرد قانونی دارد:tearsofjoy:
***

یه سوال فنی:
شمام از هرکی حالتون به هم می‌خورد شد رفیق صمیمی‌تون یا فقط من تعادل روانی ندارم؟! :|
***

«لا اکراه فی الدین»
(هیچ اجباری در دین نیست)
مثل «اوکی هرجور راحتی» دحترا می‌مونه:tearsofjoy:


■مطالب طنز ■

 
  • خنده
Reactions: عروس شب

Leyla

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/12/19
ارسال ها
612
امتیاز واکنش
3,971
امتیاز
228
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 16 دقیقه
‏من ٦-٧ سالم فرجه ي امتحان بهم بدن وايميسم شب اخر ، ساعتاي اخر ، اونم فقط صفحات اخر

====================

تنها کسی که بم گفت خانومم ناظم دبیرستانم بود که هی باصدای نازکش میگف خانومم مقنعت گشاده خانومم ناخونات بلنده خانومم سیبیلات کجاست؟
***

وقتی یه استیکر میفرستم لطفا نرید پَکِش رو نگاه کنید ، اگه کردید مسئولیتش دیگه با من نیست، من فقط مسئولیت استیکری که میفرستم رو متقبل میشم
***
وضعیت بهداشت اتاقم یجوریه که اگه برم دوتا گاو بگیرم بندازم توش نمیفهمن طویلشون عوض شده
***

ولی جدی عجیب ترین حرکتی که وقتی دانش اموز بودیم انجام میدادیم این بود که سه چهارتایی با مداد و تراش میرفتن دم سطل آشغال اونجا وایمیستادیم که مثلا داریم تراش میکنیم بعد ریز با هم چرت میگفتیم
============
خواهشا جوری انتخاب اسم کنید که در بزرگسالی بشه از اون اسم استفاده کرد مثلا پارمیس هیچوقت نمیتونه یه مادربزرگ ۶۰ ساله باشه که داره از مکه بر میگرده و نوه هاش منتظرن مامان پارمیسشون براشون سوغاتی بیاره
==========

‏ترم یک دانشگاه یکی از هم اتاقیام خیلی بیقراری خونوادشو میکرد همش دپرس بود تا اینکه پیام بابامو نشونش دادم : نبودنت ی جوری داره حال میده که اصن من ریدم تو روزایی که بودی

‏درس بچه مدرسه ای ها رو انقد سختش کردن که جرأت نمیکنی بری کمکشون کنی|:

==================

‏اینایی که میگن حاضرم چند سال از زندگیمو بدم فقط یبار دیگه برگردم به دوران مدرسه و دبیرستانم رو درک نمیکنم. من حاضرم کل زندگیمو بدم فقط دیگه برنگردم به اون دوران حتی فکرشم نکنم دیگه
=================
‏اگر کودک مدرسه‌ای دارید و بعد از مدرسه میرید دنبالش حتما در راه برگشت ازش بپرسید که : امروز‌ در مدرسه چه اتفاق‌هایی واسش افتاده و وقتی شروع به تعریف کرد صدای ضبط ماشین رو زیاد کنید تا نشنوید چی میگه
***
‏دیشب اومده بودن خاستگاریم مامانِ داماد گفت عروس خانوم به غیر از آرایش کردن کار دیگه ای هم بلده؟ مامانم گفت شستشو، دخترم میتونه در عرضِ ده ثانیه کل خاندانتون رو بشوره بذاره کنار

دانشمندا میگن بعد از کرونا جهان
۱۵ سال به عقب برمیگرده
از همین حالا گفته باشم:
من دوباره مدرسه نمیرم...

#######
‏اگه تو هم همون دانش آموزی بودی که جواب درست رو میگفتی ولی معلم نمیشنید
‏بعد یکی از همکلاسی هات از تو میشنید و میگفت بعد کل کلاس و معلم تشویقش میکردن
‏سلام.

########
‏علم هنوز خیلی خیلی جای پیشرفت داره، مثلن هنوز چیزی اختراع نشده که بتونه کاری کنه وقتایی که نیم ساعت بیشتر وقت نداری و خیلی خوابت میاد توی اون نیم ساعت، دوساعت بخوابی
***********************
فقط کافیه با خودت بگی بگیرم بخوابم که فردا باید زود بلند بشم ،

از همون لحظه تبدیل میشی به یه جغد بالفطره که قراره تا خود صبح بیدار بمونه


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • خنده
Reactions: عروس شب

تینا حسین پور

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
848
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
5 روز 3 ساعت 10 دقیقه
روزی دختری به تمام خواستگارانش جواب رد داد و به قول امروزی‌ها ترشید!!!
تا آخر عمرش با دوستانش مسافرت رفت...
آرایش کرد...
مد روز را پوشید...
سرِ کار رفت...
پولهایش را پس انداز کرد...
ماشین و آپارتمانی شیک خرید
بدون صدای بچه و دستورات شوهر ادامه تحصیل داد و دکتری گرفت.
به کسی جواب پس نداد... خیـ*ـانت شوهر را تجربه نکرد...
دروغ های مرد را نشنید.... کهنه بچه نشست...
موهایش بوی پیاز داغ و قرمه سبزی نگرفت...
مادرشوهرش پشت سرش صفحه نذاشت...
خواهرشوهرش براش پف نکرد و پشت چش نازک نکرد...
جاریش واسش کلاس نذاشت...
پوستش چروک نشد و جوان ماند و تا میتوانست از زندگی‌اش لـ*ـذت برد....
چیه فکر کردی میخوام بگم تهش پشیمون شد؟
نه بابا خیلیم بهش خوش گذشت
تازه کنترل تلويزيونم همش دست خودش بود
والا عقلش كار كرده

برگرفته از کتاب "آقا بالا سر نخواستم"


■مطالب طنز ■

 
  • تشویق
Reactions: نازپری احمدی

تینا حسین پور

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
848
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
5 روز 3 ساعت 10 دقیقه
یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون كه یه جشن كوچیك دو نفره بگیرن. وقتی توی پارك زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء كوچیك خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینكه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر كدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میكنم.

زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!

حالا نوبت شوهر بود كه آرزو كنه. مرد چند لحظه فكر كرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیكه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متاسفم عزیزم… آرزوی من اینه كه یه همسری داشته باشم كه ۳۰ سال از من كوچیكتر باشه!

زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه. و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد!

نتیجه اخلاقی: مردها ممكنه زرنگ باشند ، ولی فرشته ها زن هستند!


■مطالب طنز ■

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا