- عضویت
- 17/7/21
- ارسال ها
- 734
- امتیاز واکنش
- 9,768
- امتیاز
- 263
- سن
- 18
- محل سکونت
- فضول آباد
- زمان حضور
- 61 روز 14 ساعت 22 دقیقه
رفتم باغ وحش جلو قفس میمون وایسادم یهو تو صورتم تف کرد. منم تف کردم و فحش دادم بهش، یهو مسئولش اومد جلو میمونه رو گرفت بهش گفت تو بزرگتری فهمیده تری ازش بگذر
***
+ ببرمت زیر رادیکال معکوست کنم؟!
- ببند آکلادت رو ، در حد این توابع نیستی!
+ بزنم به خط کسريت ناپيوسته شی؟!
- مشتق جزئی منم نمیتونی بگیری ناشمارا!
وقتی اساتید ریاضی دعواشون میشه
**
یارو تازه فوقِ دیپلمش رو تو رشته پرورش تخم پرندگان اهلی از دانشکده غیرانتفاعی و غیر حضوری علمی کاربردی تو قریه ی مسلم آباد از توابع یاقوت شهر سفلی مَمَسنی به زور سه ترم مشروطی و دو جلسه تشکیل شورا و نامه از امام جماعت مسجدشون گرفته
اونوقت برگشته میگه: از این مملکت باید رفت ، سقف اینجا واسه من کوتاس
**
معلم به شاگرد :
من دویدم، تو دویدی، او دوید،
مال چه زمانیه؟
شاگرد: مال زمانی كه سر كوچه نذری میدن
***
+ ببرمت زیر رادیکال معکوست کنم؟!
- ببند آکلادت رو ، در حد این توابع نیستی!
+ بزنم به خط کسريت ناپيوسته شی؟!
- مشتق جزئی منم نمیتونی بگیری ناشمارا!
وقتی اساتید ریاضی دعواشون میشه
**
یارو تازه فوقِ دیپلمش رو تو رشته پرورش تخم پرندگان اهلی از دانشکده غیرانتفاعی و غیر حضوری علمی کاربردی تو قریه ی مسلم آباد از توابع یاقوت شهر سفلی مَمَسنی به زور سه ترم مشروطی و دو جلسه تشکیل شورا و نامه از امام جماعت مسجدشون گرفته
اونوقت برگشته میگه: از این مملکت باید رفت ، سقف اینجا واسه من کوتاس
**
معلم به شاگرد :
من دویدم، تو دویدی، او دوید،
مال چه زمانیه؟
شاگرد: مال زمانی كه سر كوچه نذری میدن
■مطالب طنز ■
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: