خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
حالت چندش آوری به خودش گرفت و گفت:
- اه اه، چه قدر سوسوله پس.
در حالی که با گوشیم ور می رفتم گفتم:
- سینائه دیگه!
جوابم رو نداد و اخماش در هم شد و بالاخره رسیدیم سینما. یه فیلم خنده دار انتخاب کردیم و رفتیم داخل سینما و نشستیم. یهو یادم افتاد خوراکی نگرفتیم!
محکم گوشه لباسشو کشیدم کیان که آخش در اومد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 4 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگه رضایت دادم من و برسونه خونه و تقریبا ساعت نزدیکای 3 ظهر بود که رفتم خونه و دیدم صدای خنده های یاسی جون و اون زنه کیت از آشپزخونه میاد! والا فارسی حرف زدنش از منم قشنگ تره. بابا گوشه خونه داشت نماز می خوند! البته فکر کنم تموم کرده بود و داشت ذکر می‌گفت چون تا از کنارش رد شدم بدونِ اینکه سرش و بلند کنه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 4 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
خندیدم و گفتم:
- آره خاک توسرشون. ولی اشکال نداره شده می‌ریم دم در دانشگاه وایمیستیم و می‌پرسیم!
- من حرفی ندارم، باشه بریم.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
- فقط صبح سرکوچه ما باشیا؛ که زودتر بریم.
فکر کنم کسی اومد پیشش که سریع گفت:
- باشه باشه، پس فردا می‌بینمت... کاری باری؟
لبخند بدجنسی زدم و گفتم:
- بار دارم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 4 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
با دو رفتم سر کوچه و ماشین کیان و دیدم و سریع سوار شدم که دیدم سرش و تکیه داده به صندلی ماشینش و دهنش اندازه واگن بازه و داره خروپف می کنه!
جیغ زدم:
- کوهان؟
با ترس پرید و گفت:
- زهرِ مار، یرقان، دردِ بی درمون، وبا!
زدم پس کلش و گفتم:
- دیر شد، حرف زیادی نزن و حرکت کن.
چشم غره‌ای بهم رفت و پچ پچ گونه شروع...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 3 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد دوتایی سکوت کردیم که یهو گفت:
- راسته که امشب قراره تاریخ عقد رو بذارن؟
با ناله گفتم:
- آره، وای کیان چه غلطی بکنیم؟
بدتر از من نالید:
- نمی دونم، وای که دیگه مخم کار نمی‌کنه به خدا.
زدم روی پاهام و گفتم:
- آخه یعنی چی؟ چه خبره انقدر زود؟
کلافه گفت:
- با ناله کردن و غر زدن کاری پیش نمی‌ره. باید فکر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 4 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
کیمیا با نیش باز و کیان مثل برزخی‌ها وایساده بودن و شروع کردیم به احوال پرسی. کیان مات زل زده بود به بابا. کنار بابا نشستم و بابا کتش و صاف کرد و با کلاس پاش و انداخت روی اون یکی پاهاش. هنوز مایان یکمی به بابام رفته ولی من اصلا نمی دونم به کی رفتم انقدر مثل کولی ها می گردم.
کیمیا خیلی مودب گفت:
- خیلی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 3 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
دست به پهلو نشستم و پام و انداختم روی اون یکی پام و عصبی تکون دادم ، کیان عینکش و زد روی چشمش و مشغول ور رفتن با کیف پولش شد.
بالاخره مایان و کیمیا اومدن و کیمیا بی حال نشست روی نیمکت. مایان سریع رفت از دکه ای که اون جا بود آبمیوه گرفت و آورد دست کیمیا ، ما هم که اصلا شلغم بودیم اونجا ، ناخنام و فرو می...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 2 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
در حال خوردن بودیم که یهو یاد یه چیزی افتادم و لبخند بدجنسی زدم و لقمم و قورت دادم و رو کردم طرف کیمیا و گفتم:
- راستی عزیزم چه‌جوری با مایان آشنا شدی؟
خنده ای کرد و گفت:
- من...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و یک کاربر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرش و تکون داد و گفت:
- به سلامتی، باشه.
حالا اگه کیمیا بود یه بند براش حرف می‌زد؛ بی چشم و رو...
بعد از این‌که بشقاب شام رو خورد و بالاخره کشید کنار و دستش و گذاشت روی شکمش و گفت:
- وای خدایا شکرت، همه‌ی گرسنه‌ها رو سیر کن.
کمکم کرد ظرفا رو جمع کنم و عجیب این بود که وایساد تو ظرف شستن هم کمکم کرد. چه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 2 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,355
امتیاز واکنش
29,315
امتیاز
418
سن
26
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 6 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
با صدای زنگ گوشیم که روی ساعت گذاشته بودم بیدار شدم و با چشمای خابالو حوله‌م و برداشتم و به سمت بیرون رفتم. مایان حاضر و آماده وایساده بود و یاسی جون جلوش. یکی از چشمام و باز کردم و با لحن خوابالویی گفتم:
- عه یاسی جون شما اومدید؟
لبخندی زد و گفت:
- می‌رم عزیزم؛ با این پسر کار داشتم.
سرم رو تکون دادم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، YeGaNeH، n@ziii و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا