Mohadeseh.f
مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 1,355
- امتیاز واکنش
- 29,315
- امتیاز
- 418
- سن
- 26
- محل سکونت
- •بیــــگ هــوپ•
- زمان حضور
- 124 روز 6 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا از در خارج شد، صدای هیجانی کیان بلند شد:
- اَی پدر سوخته!
یه جوری سریع برگشتم نگاهش کردم که سریع نیشش رو بست و گفت:
- منظورم پدر صلواتی بود!
فکم رو روی هم فشار دادم که سریع گفت:
- من غلط کردم.
حرصی گفتم:
- غلط رو که کردی ولی دیگه نکن!
دستام رو جلو بردم و کش و قوسی به بدنم دادم که ترق توروق بدنم بلند...
- اَی پدر سوخته!
یه جوری سریع برگشتم نگاهش کردم که سریع نیشش رو بست و گفت:
- منظورم پدر صلواتی بود!
فکم رو روی هم فشار دادم که سریع گفت:
- من غلط کردم.
حرصی گفتم:
- غلط رو که کردی ولی دیگه نکن!
دستام رو جلو بردم و کش و قوسی به بدنم دادم که ترق توروق بدنم بلند...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: