خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
نمی‌تونستم به اتفاقات چند لحظه‌ی پیش فکر کنم، انگار مغزم قفل شده بود و اجازه یادآوری‌رو ازم گرفته بود
می‌دونستم نباید به سیما استرسی وارد می‌کردم اما جز اون کسی‌رو نداشتم که تو این حال کمکم کنه، باید با یکی حرف می‌زدم!
ماشین‌رو پارک کردم و بعد از باز شدن در تند خودم‌رو به واحدشون رسوندم
در باز بود و سیما روی مبل مشغول خوردن هندونه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 20 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
ضربه‌ای به پیشونیم زدم
-اصن یادم رفت، خب کی میره دنبالش؟ وسیله‌ای چیزی نیاز نداری؟ میخوای بریم دنبالش؟ اصن هواپیماش کی میشینه؟ میخوای…
-بابا امون بده لامصب، هی پُشت هم سوال ردیف کردی!
نگاهی به ساعت کرد
-یک ربع دیگه میشینه، رَهی میره دنبالش، باهم هماهنگ کردن. همه چیزم دارم قربون دستات برم.
-رَهی؟ رَهی کیه دیگه!
-همون دکتر دیگه.
پوکر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 18 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
پنجره‌رو باز کردم و همونجا نشستم، باد خنک آذر به صورتم میخورد و دماغم از سرما تیر می‌کشید.
با صدای پیام گوشیم دستم‌رو دراز کردم، از روی تـ*ـخت برداشتمش و پیام‌رو باز کردم
-دلم میخواد از این به بعد ثانیه به ثانیه زندگیم‌رو با تو بگذرونم و از همین حالا برای دیدن دوبارت روزشماری می‌کنم، شنبه منتظرم باش!
با خوندن پیام دستام شروع به لرزیدن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 17 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
هرچی به حرفاش فکر می‌کردم کمتر نتیجه می‌گرفتم، حالا نسبت به اتفاقای گذشته کنجکاوتر شده بودم ولی دیدن دوبارش حالم‌رو بد می‌کرد.
با داد مامان بلند شدم و به آشپزخونه رفتم
خاله هنوز مشغول سبزیا بود و مامان مشغول غذا
چشم غره‌ای بهم رفت و به میز و ظرفای ناهار اشاره کرد
با افکاری درهم میز‌رو چیدم و بابارو صدا زدم
همه دور میز نشستیم که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 17 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
مشکوک بهش نگاه می‌کردم که صدای یا الله آشنایی باعث شد به سمت در برگردم
با دیدنش نفسم به اندازه 5 ثانیه بند اومد؛ به خودم اومدم، از جام پاشدم و مؤدبانه احوالپرسی کردم
بعد اون احسان داخل شد، رسیدن بخیری گفتم و با سرعت زیادی به آشپزخونه رفتم.
با حرص زیادی وسایل پذیرایی‌رو توی سینی چوبی چیدم و با غیض به سیما که بی‌خیال خورشت فسنجونش‌رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 16 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
با تشکر پُر و پیمون رهی برای غذا جَو به حالت عادی برگشت و با کمک آقایون میز‌رو جمع کردیم.
دستکش‌های صورتی رنگ‌رو دستم کرد و روی اِسکاچ مایع زیادی ریختم، خواستم دستم‌رو سمت اولین ظرف ببرم که با صدای آخ سیما هراسون به سمتش برگشتم
احسان دور کمرش‌رو گرفت و روی صندلی نشوندش
-چیشد سیما جان؟
سیما هم حالت موش مردگی به خودش گرفت و با آخ و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 17 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
-چطور؟
-بچه‌های مدرسه با من میونه‌ی خوبی ندارن.
آخرین ظرف‌رو آب کشید
-آخه چرا؟
شونه‌ای بالا انداختم و دستکشای صورتیم‌رو زیر شیر آب گرفتم
-مشکل این‌که نمی‌دونم!
نذاشتم چیزی بگه، لبخندی زدم و همونطور که زیر کتری‌رو روشن می‌کردم گفتم:
-خیلی زحمت کشیدید، بفرمایید پیش بچه‌ها منم با چایی میام که بعد شستن اینهمه ظرف خیلی میچسبه.
سری تکون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 15 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
ریموت‌رو زدم و به طرف رهی برگشتم
-آقای دکتر خوشحال شدم دیدمتون، شب خیلی خوبی بود.
لبخندی زد و دستش‌رو داخل جیب پالتوی مشکی رنگش برد
-منم همینطور شیرین خانم، بفرمایید برسونمتون.
-تشکر، وسیله هست.
-پس مزاحمتون نمیشم، شبتون خوش.
لبخند کمرنگی زدم
-مراحمید، شبتون بخیر.
به طرف ماشین رفتم و بعد از حرکت کردن اونم پشتم راه افتاد، سر خیابون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 15 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
از وقتی که اومده بودم به بهانه‌ی انجام کارای عقب مونده از داخل اتاقم تکون نخوردم.
برای چندمین بار به ساعت مچی چرم مشکی رنگم که سیما برام خریده بود نگاه کردم
بنظرم خیلی دیر کرده بود و این موضوع استرس من‌رو بیشتر می‌کرد
قرآن کوچیکی که روی میزم بود‌رو بداشتم و شروع به خوندن کردم تا بلکم آروم بگیرم
خواستم ورق بزنم و صفحه دوم‌رو شروع...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 16 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,303
امتیاز
303
سن
24
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از نیم ساعت که جونم از درد دراومد آمبولانس رسید و به بیمارستان رفتیم
با هزار جون کندن ازم آزمایش و عکس گرفتن و تو این بین انقدر که پرستارا تـ*ـخت‌رو به اینور و اونور کوبونده بودن، احتمال اینکه دکتر مغز و اعصاب لازم باشم بیشتر بود! خانم یاوری بیچاره هم هل و پریشون پا‌ به پای من همه‌جا می‌اومد
پوف کلافه‌ای کشیدم که همین لحظه در با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 15 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا