- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 765
- امتیاز واکنش
- 15,356
- امتیاز
- 303
- سن
- 25
- زمان حضور
- 35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شنیدن سروصدای بچهها سرعتمونرو بیشتر کردیم
به منظره روبهروم با ذوق زیادی خیره شدم
دلم میخواست این غریبهها نبودن، بین این درختای سربه فلک کشیده میدوییدم و جیغ میکشیدم
بعد خودمرو مینداختم تو رودخونه، از سرماش یخ میزدم و مثل دیوونهها میخندیدم
با نیش باز مشغول تماشا بودم که حضورشرو کنارم حس کردم
-زیباست، مگه نه؟
سعی کردم...
به منظره روبهروم با ذوق زیادی خیره شدم
دلم میخواست این غریبهها نبودن، بین این درختای سربه فلک کشیده میدوییدم و جیغ میکشیدم
بعد خودمرو مینداختم تو رودخونه، از سرماش یخ میزدم و مثل دیوونهها میخندیدم
با نیش باز مشغول تماشا بودم که حضورشرو کنارم حس کردم
-زیباست، مگه نه؟
سعی کردم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: