خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,356
امتیاز
303
سن
25
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شنیدن سروصدای بچه‌ها سرعتمون‌رو بیشتر کردیم
به منظره رو‌به‌روم با ذوق زیادی خیره شدم
دلم میخواست این غریبه‌ها نبودن، بین این درختای سربه فلک کشیده می‌دوییدم و جیغ می‌کشیدم
بعد خودم‌رو مینداختم تو رودخونه، از سرماش یخ میزدم و مثل دیوونه‌ها می‌خندیدم
با نیش باز مشغول تماشا بودم که حضورش‌رو کنارم حس کردم
-زیباست، مگه نه؟
سعی کردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 12 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,356
امتیاز
303
سن
25
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
-قورت دادی پسر مردم‌رو!
لبخند دندون‌نمایی زدم
-ببینم میتونی بجای دکتر این‌ جیگرو برام ردیف کنی.
-بی‌حیا، این پسره داستان داره، اینجور نبینش.
چشم‌غره‌ای سمتم روونه کرد و روی تخته سنگ بزرگی که نزدیک چادر بود نشست
خواستم بپرسم داستانش چیه که دخترا بهمون نزدیک شدن
آلما جلوتر اومد و شقایق خجالتی کمی‌ دورتر ایستاد
-سلام سلام، مشتاق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، * رهــــــا * و 11 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,356
امتیاز
303
سن
25
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
با کمک شقایق و آلما کنار چادر روی زمین زیلویی پهن کردیم و مشغول حاضر کردن بساط صبحانه شدیم، آقایونم دور آتیش نشسته بودن و املت و چای صبحانه‌رو درست می‌کردن.
صندلی تاشویی که آورده بودیم‌رو برای سیما باز کردم و کمکش کردم تا بشینه
خودم هم کنار سیما روی زمین نشستم و منتظر به آقایون نگاه کردم
همونطور که حرف میزدن، گاهی شوخی خرکی‌هاییم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، ~HadeS~ و 8 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,356
امتیاز
303
سن
25
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو حال و هوای خودم بودم که یدفعه تمام تنم یخ کرد
متعجب به شقایق و آلما که بهم می‌خندیدن نگاه کردم
تا موقعیتم‌رو پیدا کردم لبخند بدجنسی زدم و کاسه‌ی میوه‌ای که برای سیما آورده بودم و حالا خالی بود رو برداشتم، پر آب کردم و به سمتشون ریختم
سیما هم از خنده روی تخته سنگ ولو شده بود و من‌ رو تشویق می‌کرد.
وقتی به خودمون اومدیم تمام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، ~HadeS~ و 8 نفر دیگر

gandom

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
765
امتیاز واکنش
15,356
امتیاز
303
سن
25
زمان حضور
35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
خواست حرفی بزنه که آلما و شقایق با لباسای خیس و لرزون داخل چادر شدن
- وای یخ زدم، سرما نخوریم خیلیه.
سر تاییدی برای حرف آلما تکون دادم و مشغول ماساژ شونه‌های منقبض سیما شدم
- میگم شیرین جونم توروخدا ببخشید اشکان اونجور خیسِت کرد، هروقت دوستاش رو میبینه همینجور میشه، کارای عجیب و غریب زیاد میکنه!
لبخند بزرگی به لپای گلی و چشمای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، ASaLi_Nh8ay، Kameliaparsa و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا