خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
از فغان شد سر‌گرانی بیش آن طناز را
نالهٔ عاشق بود افسانه خوابِ ناز را
از ریاضت دامنِ مقصود می‌آید به چنگ
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
از زبان‌بازی سخن‌چین را زبان گردد دراز
می‌شود مُهرِ دهن، شمع از خموشی گاز را
می‌گشاید بالِ شهرت ناله در کنجِ قفس
می‌کند خس‌پوشِ گلشن شعلهٔ آواز را
صفحهٔ ننوشته را از حرف‌گیران باک نیست
بستنِ لـ*ـب می‌شود مُهرِ دهن غمّاز را
می‌زند ناخن به دل هر‌چند هر سازی که هست
دستِ دیگر در خراشِ دل بود آواز را
از نظر‌بستن ز دنیا، رغبتِ زاهد فزود
حرصِ صید از چشم‌بستن بیش گردد باز را
لفظِ نازک، حسنِ معنی را دو‌بالا می‌کند
شیشهٔ شیراز می‌باید میِ شیراز را
از خود‌آرایی سبک‌پروازی از طاوس رفت
گشت رنگینی حنای بال و پر پرواز را
تیرِ روی ترکش از خون بیش‌ روزی می‌خورد
می‌رسد از چرخ زحمت بیشتر ممتاز را
بوی گل را برگ نتواند ز جولان بازداشت
چون کنم صائب نهان در پردهٔ دل راز را؟


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
نعل در آتش گدازد، روی گرمت بـ*ـو*س را
زخمیِ دندان کند لعلت لـ*ـبِ افسوس را
ناله و افغانِ من از لنگرِ تمکینِ اوست
بت ز خاموشی به فریاد آورد ناقوس را
خط چنین گر تنگ سازد بر دهانش جای بـ*ـو*س
می‌کند گنجینهٔ گوهر کفِ افسوس را
گردشِ نُه آسمان از آهِ آتشبارِ ماست
شمع می‌آرد به چرخ از دودِ خود فانوس را
دیدنِ گل از قفس، بارست بر مرغِ چمن
رخنهٔ زندان کند دلگیرتر محبوس را
سر ز دنبالِ خودآرا بر ندارد چشمِ شور
محضرِ قتل است حسنِ بال و پر طاوس را
دیده ای کز مو‌شکافی پرده‌سوزِ غفلت است
خانهٔ صیاد داند خرقهٔ سالوس را
صاحبانِ کشفِ بیقدرند در درگاه حق
نیست صائب پیشِ شاهان رتبه‌ای جاسوس را


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیست از رازِ نهانِ من خبر جاسوس را
نبضِ من بندِ زبان گردید جالینوس را
بی‌ندامت نیست هر حرفی که از لـ*ـب سر زند
بخیه‌زن از خامشی این رخنهٔ افسوس را
نالهٔ دل کرد رسوا عشقِ پنهانِ مرا
نیست ممکن در بـ*ـغل‌کردن نهان ناقوس را
صاحبانِ کشفِ بی‌قدرند در درگاه حق
نیست در دیوانِ شاهان رتبه‌ای جاسوس را
نیست مانع از تماشا جامهٔ فانوسِ شمع
وای بر شمعی که از پرتو کند فانوس را
چون پر و بالی نباشد، راهِ آزادی است بند
روزنِ زندان کند دلگیرتر محبوس را
عشق در هر دل که افروزد چراغِ دوستی
چون پرِ پروانه سوزد پردهٔ نامـ*ـوس را
عالمِ معقول بر هر کس که صائب جلوه کرد
نشمرد موجِ سراب این عالمِ محسوس را


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
ننگِ کفرِ من به فریاد آورد ناقوس را
می‌کِشد ایمانِ من در خون، لـ*ـبِ افسوس را
از هوایِ نفسِ ظلمانی است سِیر و دورِ خلق
دود می‌آرد به جنبش صورتِ فانوس را
عیبِ خود دیدن مرا ز اهلِ هنر ممتاز کرد
منفعت از پا زیاد از پر بود طاوس را
خوفِ ما ز اعمالِ ناشایستِ خود باشد که نیست
نامهٔ قتلی به جز مکتوبِ خود، جاسوس را
عالَمِ معقول صائب روی بنماید ترا
گر توانی ترک‌کردن عالمِ محسوس را


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
عشق کو تا چاک سازم جامهٔ نامـ*ـوس را
پیشِ زُهّاد افکنم این خرقهٔ سالوس را
هیچ کس از رشتهٔ کارم سری بیرون نبرد
نبضِ من بندِ زبان گردید جالینوس را
از خودآرایان نمی‌باید بصیرت چشم‌داشت
عیب پیشِ پا نیاید در نظر طاوس را
حرف دعوی در میانِ باطلان دارد رواج
هست در بتخانه گلبانگِ دگر ناقوس را
هر چه ماند از تو بر جا، حاصلش باشد دریغ
چند خواهی جمع کرد این مایهٔ افسوس را
ظلم می‌سازد زبانِ عیب‌جویان را دراز
عدل مُهرِ خامشی بر لـ*ـب زند جاسوس را
زخم از مرهم گواراتر بود بر عارفان
رخنه در زندان بود از نقش به، محبوس را
می‌کند در پردهٔ نامـ*ـوس، حسن ایجادِ عشق
شمع چون پروانه در رقص آورد فانوس را
بر سرِ گنج است صائب پای من، تا کرده ام
چون صدف گنجینهٔ گوهر، کفِ افسوس را


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
پرده‌دارِ حرفِ دعوی کن لـ*ـبِ خاموش را
از دبستان بر‌میاور طفلِ بازیگوش را
مور بر خوانِ سلیمان خونِ خود را می‌خورد
خرمنِ گل مایهٔ حسرت بود آ*غو*ش را
نیست بر بالای دستِ خاکساری هیچ دست
خشتِ خُم می‌نوشد اول، بادهٔ سرجوش را
باغبان گل را کند سیراب از بهرِ گلاب
سـ*ـاقی از می بهر‌بردن می‌فزاید هوش را
جز پشیمانی سخن‌چینی ندارد حاصلی
حلقهٔ بیرونِ در کُن در مجالس گوش را
سرخوشی و مخموری عالم به هم آمیخته است


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
بر جگر تا خورده‌ام نیشِ خمارِ نوش را
می‌کنم با درد سودا بادهٔ سرجوش را
مُهر بر لـ*ـب زن که در خون غوطه (ور هرگز نساخت)
زخمِ دندانِ پشیمانی لـ*ـبِ خاموش را
چون صدف هر کس به غورِ بحرِ خاموشی رسید
کاسهٔ دریوزهٔ سیماب سازد گوش را
بازیِ همواریِ ظاهر مخور از دشمنان
نانِ سوزن‌دار پیش‌افکن سگِ خاموش را
ای ردا از دوشِ من بردار دستِ التفات
کرده‌ام وقفِ سبوی می‌پرستان دوش را
کِلکِ شکربار صائب بر سرِ شور آمده است
تنگ شکرساز یکسر پرده‌های گوش را


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
چند بتوان خاک زد در چشم، عقل و هوش را؟
یا رب انصافی بده آن خطِ بازیگوش را
کارِ من با سرو‌بالایی است کز بس سرکشی
می‌شمارد حلقهٔ بیرونِ در، آ*غو*ش را
از جهانِ بی‌خودی پایِ تزلزل کوته است
نیست پروای قیامت عاشقِ مدهوش را
زیرِ گردونِ سبک‌جولان چه عاجز مانده‌ای؟
می‌توان برداشتن از جوشی این سرپوش را
روزگاری شد ز جوشِ گفتگو افتاده‌ام
کیست صائب تا به حرف آرد منِ خاموش را؟


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوشِ این غمخانه در دنبال دارد نیش را
شکوه‌ای از تلخکامی نیست دوراندیش را
سوزِ دل از دست می‌گیرد عنانِ اختیار
شمع نتواند گره زد اشک و آهِ خویش را
خالِ مشکین است ازان سیبِ ذَقَن ظاهر شده؟
یا شبِ قدری است گِرد آورده نورِ خویش را
حاصلی غیر از جگر‌خوردن ندارد راستی
نان به خون تر می‌شود صبحِ صداقت‌کیش را
پیشِ پای فکرِ رنگین هیچ راهی دور نیست
چون حنا یک شب به هندستان رساند خویش را
می‌رود از کوته‌اندیشی به استقبالِ مرگ
بی ضرورت می‌دواند هر که اسبِ خویش را
گر‌چه می‌سازند خود را دیگران در خانه جمع
گم کند در خانهٔ آیینه خودبین خویش را
پاسِ همراهانِ کاهل سنگِ راهِ من شده است
ور‌نه صائب من به منزل می‌رساندم خویش را


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,830
امتیاز واکنش
34,033
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
از صفای دل نباشد حاصلی درویش را
نان به خون تر می‌شود صبحِ صداقت‌کیش را
نیست غیر از بستنِ چشم و لـ*ـب و گوش و دهان
رخنه‌ای گر هست این زندانِ پر تشویش را
شرکت روزی خسیسان را به فریاد آورد
بر سرِ نان‌پاره سگ دشمن بود درویش را
مردمِ کوته‌نظر در انتظارِ محشرند
نقد باشد محنتِ فردا مآل‌اندیش را
آسمانِ سنگدل از خاکِ راهش برنداشت
بر زمین چندان که زد خورشیدِ تابان خویش را
در خورِ پروانه‌ام بزمِ جهان شمعی نداشت
سوختم از گرمی پرواز، بالِ خویش را
صبر‌کن بر تلخکامی‌ها که آخر روزگار
چشمه‌سارِ نوش سازد بـ*ـو*سه‌گاهِ نیش را
از حبابِ خود هزاران چشم در هر جلوه‌ای
می‌کند ایجاد دریا تا ببیند خویش را
گر به درد آمد دلت از نالهٔ صائب، ببخش
ناله دردآلود می‌باشد درونِ ریش را


غزلیات صائب تبریزی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا