Essence
مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده این موضوع
نفسم کلافه به بیرون رمید. اون شب کذایی، با اینکه گذشته بود هنوز داشت عصبیم میکرد. نگاهش کردم و با اکراه گفتم:
- یادم نمیاد تو رو هم اون شب دیده باشم.
شاید چشمم بیجا روی صورتش متمرکز شد، که فرصت کرد لبخندی خبیث برام نمایان کنه و با کشیدن سرانگشت اشاره روی لبای صورتیش، نگاهم رو به سمت دو زخم درشت دو طرف...
- یادم نمیاد تو رو هم اون شب دیده باشم.
شاید چشمم بیجا روی صورتش متمرکز شد، که فرصت کرد لبخندی خبیث برام نمایان کنه و با کشیدن سرانگشت اشاره روی لبای صورتیش، نگاهم رو به سمت دو زخم درشت دو طرف...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: