Essence
مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده این موضوع
نیمنگاهی بهم انداخت. کیفش رو گذاشت روی میز و جیبای مانتوش رو از روی لباس لمس کرد. درحالی که اخم ظریفی داشت و فکرش جای دیگهای بود گفت:
- پس اگه اینطوره فکر کنم نیای، انگار حتی با اون کلهی کچلتم بعضیا منتظرتن.
- خیلی دوست داری دفعه بعد واقعا از ته بزنم.
- هرکاری میخوای بکن، فقط حواست باشه روی لباس مشکی...
- پس اگه اینطوره فکر کنم نیای، انگار حتی با اون کلهی کچلتم بعضیا منتظرتن.
- خیلی دوست داری دفعه بعد واقعا از ته بزنم.
- هرکاری میخوای بکن، فقط حواست باشه روی لباس مشکی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: