خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیم‌نگاهی بهم انداخت. کیفش رو گذاشت روی میز و جیبای مانتوش رو از روی لباس لمس کرد. درحالی که اخم ظریفی داشت و فکرش جای دیگه‌ای بود گفت:
- پس اگه این‌طوره فکر کنم نیای، انگار حتی با اون کله‌ی کچلتم بعضیا منتظرتن.
- خیلی دوست داری دفعه بعد واقعا از ته بزنم.
- هرکاری می‌خوای بکن، فقط حواست باشه روی لباس مشکی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
کیان بعد از این‌که متوجه ضربه‌های سهمگینم به در شد، اول صدای آهنگ مزخرفش رو قطع کرد. کلید رو یک‌بار توی قفل چرخوند و در رو باز کرد، که با من روبه‌رو شد. جعبه رو برای آدمی حقیر به سمتش پرت کردم. با دو دست گرفتش و با سر تا پای سفید پوشش و موهای نم‌دار روی پیشونی، کمی عقب رفت. سرش رو بلند کرد و منزجر بهم خیره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از راحت مستقر شدن رو کرد بهم. خندید و با محبت گفت:
- آره احمق، دلتنگم بودی؟
- آره، با سمت چپم دلتنگت بودم.
اون روز، پنج شهریور 96، شاید برای اولین‌بار بعد از حوادثی که اتفاق افتاد، توی وانمود به این‌که حالش خوبه بهتر از همیشه عمل می‌کرد. پوستش با آفتاب تیره شده بود و صورتش با ریش تقریبا نامرتب، اما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
به قصد بستن دهنم صداش رو با خنده بین حرفام بالا می‌برد:
- نه احمق، گوش کن ببین چی می‌گم!
و من بی‌تفاوت متلک می‌پروندم:
- هنوز بهش فکر می‌کنی، دیگه زوار عقلت در رفته.
- گفتم خفه‌شو.
با کراهت نگاهش کردم و صدام رو بالا بردم:
- هر زری می‌زنی فقط سعی کن به احساسات لطیف امروزم گند نزنی، زیاد حوصله ندارم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرش رو کمی بالا برد و طی نفسی عمیق جواب داد:
- اینا فقط فکر نیست؛ تو بهتر از من می‌دونی.
- اگه بدونم هم نمی‌خوام بدونم!
مکثی کردم و معترضانه حرفاش رو انکار کردم:
- تو هر غلطی کنی نمی‌تونی واقعا روح یه آدم رو ببینی؛ مگه این‌که دلت بخواد همیشه جلوی چشمات تصورش کنی! که اینم از بدبختی مثل تو بعید نیست!
سرش رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از یک درنگ، سرش رو سست به سمتم آورد. شونه‌ش رو ول کردم و بی‌تقصیر چشم ازش گرفتم. حرفم رو کامل کردم:
- اونم همین رو می‌خواد که تو با فکر آرشام نتونی زندگی کنی.
- داری چه زری می‌زنی؟
- همین‌که شنیدی.
این‌بار اون بازوم رو محکم گرفت و با تندی گفت:
- این‌همه حرف زدم که بهم کمک کنی!
بازوم رو از دستش کشیدم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
مکثی کردم و صدام رو ناچار پایین بردم و از ابراز اطمینان کردم. تأیید کرد و تماس رو به اتمام رسوند. گوشیم رو کنارم بین خودم و آروین گذاشتم. چشم تو چشم که شدیم هویت شخص پشت تلفن رو با علت تماسش جویا شد. مختصر توضیح دادم و چشم ازش گرفتم. کمی خندید و گفت:
- اسکلِ قیافه‌ بگیر، تو که گفتی کسی برات برنامه نداره.
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
طی نظاره کردن محیط خاطره‌انگیز اطرافم، به در راه‌پله‌ها نزدیک می‌شدم. حیاطی با باغچه‌ی خشک و سطحی خاک گرفته، که قطعا هیچ‌وقت مثل سابق نقطه‌ی مقابل این سوت و کوری نمی‌شد. از در رد شدم. از پله‌ها بالا اومدم. جلوی در نیمه‌باز و ام‌دی‌اف ورودی ایستادم. کمی هولش دادم و سرک کشیدم. خونه بهم ریخته، اما غرق سکوت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
با همین حرفا به متقاعد شدن حداقل تظاهر کرد. ولی بازم خرده گرفت:
- حتی نمی‌خوای به آروین بگی ما با همدیگه‌ایم.
- الان خیلی زوده.
- پس کی دیر می‌شه؟!
به دیری که هیچ‌وقت نمی‌شد بی‌صدا خندیدم و جواب دادم:
- بالاخره که بهش می‌گم.
بالاخره باید بخاطر این‌که دینی به گردنم نمونه می‌گفتم، حتی اگه از چیزی که بینمون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Essence

مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
585
امتیاز واکنش
6,107
امتیاز
313
زمان حضور
14 روز 9 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
لیوان رو پایین برد. وقتی پتانسیل داشت با بوی یک نخ سیگار هم به اوج نسخی برسه، بعید نبود با همچین چیزی سریعا تسخیر بشه. این پسر یکم بیش از حد توی معذوریت و محدودیت قرار گرفته بود، که با خلاف خوراکی احساس دور خوشبختی رو زدن داشت.
با خنده گفت:
- فکر کن، گذاشته بودمش توی یخچال... سردش بیشتر حال میده.
- خیلی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Tabassoum و 4 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا