Essence
مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده این موضوع
همه چیز بود. هرچیزی که دلم میخواست باشم بود. هر شکلی که میخواستم ببینم بود، با این حال بازم به خواست خودش. هر منفذهای برای فرار نگاهم از خودش رو بسته بود؛ انگار یک شلوار سیاه، کتی چرم و براق روی پیرهنی سفید با یقهی بسته به تن داشت.
زانوی چپش رو جمع کرد، دست چپش رو به روی زانو تکیه داد و چیزی بین دو...
زانوی چپش رو جمع کرد، دست چپش رو به روی زانو تکیه داد و چیزی بین دو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: