Essence
مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده این موضوع
شناختن صداش یه طور تخم کفتر بود زیر زبون آدم. هیجانش از مایلها فاصله بهم سرایت کرد و در انتظار فوران پشت حرفام گیر کرد:
- آروین؟
- نه بابات، نشناختی؟
- فکر کردم ترتیبت رو دادن بدبخت.
کمی خندید و گفت:
- نه من سیگاری اومدم اینجا تا سیگاری برگردم.
نمیدونم از فرط چه چیزی حتی نمیتونستم جام رو عوض کنم؛ فقط...
- آروین؟
- نه بابات، نشناختی؟
- فکر کردم ترتیبت رو دادن بدبخت.
کمی خندید و گفت:
- نه من سیگاری اومدم اینجا تا سیگاری برگردم.
نمیدونم از فرط چه چیزی حتی نمیتونستم جام رو عوض کنم؛ فقط...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: