Essence
مدیر تالار طراحی و تایپوتریلر
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
نویسنده این موضوع
طی مکثی، نفس عمیقی کشیدم و با خیال راحت گفتم:
- باور میکنم؛ پس باهاش حرف نزدی.
- نه... حتی نمیذاشت برم خونه.
با لحنی برانگیخته گفتم:
- پس تو، فقط چرند گفتی که من رو بکشونی اینجا.
بیاشتیاق نگاهم کرد. بعد از کمی اخم، به فنجونش خیره شد و دوباره شروع کرد به هم زدن. منتظر واکنشی منطقی بهش خیره شدم. درنگ...
- باور میکنم؛ پس باهاش حرف نزدی.
- نه... حتی نمیذاشت برم خونه.
با لحنی برانگیخته گفتم:
- پس تو، فقط چرند گفتی که من رو بکشونی اینجا.
بیاشتیاق نگاهم کرد. بعد از کمی اخم، به فنجونش خیره شد و دوباره شروع کرد به هم زدن. منتظر واکنشی منطقی بهش خیره شدم. درنگ...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان میسوفونیا (جلد سوم رمان منحوس) | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: