خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
در پشت سرم بسته می‌شه و صبا از پشت سر من رو بـ*ـغل می‌کنه. قد کوتاه‌ترم نسبت به صبا باعث می‌شه که کاملاً توی بـ*ـغلش جا بگیرم.
سرش رو روی شونه‌م می‌ذاره و صدای هق‌‌هقش زیر گوشم پخش می‌شه. دست باندپیچی شدم رو روی دست‌های سرد صبا می‌ذارم و زیر لـ*ـب می‌گم:
- اشکال نداره.
از حصار دست‌های صبا بیرون میام، بدون توجه به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn و M O B I N A

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
- صنم مامان بلندشو.
پلک‌هام رو به آرومی باز می‌کنم، سوزش شدید چشم‌هام باعث می‌شه تا با پشت دستم به چشم‌هام دست بکشم.
با صدای گرفته‌ای می‌گم:
- ساعت چنده؟
مامان از روی زمین بلند می‌شه و دستش رو روی زانوهاش می‌ذاره و می‌گه:
- ساعت نُه.
سریع وسط رخت ‌خواب می‌شینم و می‌گم:
- وای مدرسه‌م!
نگاه مامان با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
- گفتم سختته روی زمین بشینی، بساط صبحانه رو روی میز گذاشتم.
زیرلب «ممنونم» زمزمه می‌کنم و آخرین لقمه‌ی نون و پنیر رو قورت می‌دم. استکان چایی کنار دستم قرار می‌گیره و من سرم رو بالا میارم و به مامان نگاه می‌کنم. چین و چروک‌های اطراف چشم‌هاش بیشتر از قبل شده بودن و موهایی که قسمتی از اون‌ها از زیر روسریش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
با یک دست لباس‌هام رو از تنم درمیارم. با این‌که دلم یکم آب گرم می‌خواد؛ اما بی‌خیالش می‌شم و بعد از کلی کلنجار رفتن لباس آستین بلند بنفش رنگی رو که مامان برام آورده بود می‌پوشم.
جلوی آیینه‌ی حموم می‌ایستم، به چهره‌ی دختری که شب قبل، روحش زخمی شده بود نگاه می‌کنم. دست زخمیم رو بالا میارم و به پانسمانش چشم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
تصویر دو جفت چشم مشکی روی سقف نقش می‌بنده و باعث بالا رفتن ضربان قلبم می‌شه. نگاه مهربونش از جلوی چشم‌هام محو نمی‌شه و من رو توی سیاهی چشم‌هاش غرق می‌کنه.
چشم‌هام رو می‌بندم و لحظه‌ای رو به خاطر میارم که ازم خواست به آهنگ گوش بدم تا درد رو حس نکنم. قطره‌ی اشکی روی گونه‌م می‌شینه و زیر لـ*ـب می‌گم:
- اون غریبه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاغذ رو تا می‌کنم و داخل جیبم می‌ذارم. ماسکم رو به صورتم می‌زنم و جلوی آیینه‌ی جا کفشی قهوه‌ای می‌ایستم. با دقت چادرم رو سرم می‌کنم و با فکر این‌که ممکنه هومان رو ببینم، قند توی دلم آب می‌شه. کفش‌هام رو از داخل جاکفشی بیرون میارم و به سمت در می‌رم....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاه نافذ یزدان روی دستم می‌شینه و ابروهاش رو به هم نزدیک می‌کنه و می‌گه:
- جالبه، از این حرکت شاخ مجازیت عکسی نذاشتی.
نفس عمیقی می‌کشم، گوشیم رو داخل جیبم قرار میدم و قدمی به عقب برمی‌دارم.
نگاه این مرد لرزه به تنم می‌اندازه و حالت تهوع بهم دست می‌ده!
- ماشاالله زبون هم نداری.
پلک‌هام رو محکم روی هم قرار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn و M O B I N A

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلافه پوفی می‌کشم و دستم رو پایین می‌ندازم. نگاهم رو به اون طرف خیابون، جایی که یزدان ایستاده سوق می‌دم.
یزدان پالتوی مشکی رنگش رو درمیاره و روی ساعدش می‌ندازه. همین‌طور که بهم نگاه می‌کنه قدمی به عقب برمی‌داره، یک دفعه خم می‌شه و از روی زمین چیزی رو برمی‌داره.
چشم‌هام رو ریز می‌کنم تا بتونم متوجه‌ی چیزی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
- صنم کجایی؟
نگاهم رو از مغازه‌ها می‌گیرم و می‌گم:
- همین‌جا.
انگشت‌های صبا داخل انگشت‌هام قفل می‌شن و من عکس‌العملی به این کارش انجام نمی‌دم.
با دیدن تابلوی فروشگاه زنجیره‌ای، نفسی از سر آسودگی می‌کشم و می‌گم:
- این فروشگاهه بازه، بریم از این‌جا همه‌ی وسیله‌هامون رو بخریم.
صبا دستم رو رها می‌کنه و کف...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

ماهی!

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/2/22
ارسال ها
259
امتیاز واکنش
1,519
امتیاز
178
محل سکونت
نورِماه!
زمان حضور
2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
ابروهام با تعجب بالا می‌رن، مجدد پیامی که برام ارسال شده بود رو می‌خونم و ترس به بند‌بند وجودم رخنه می‌کنه.
- اینم نخود و لوبیا.
چشم‌های ترسیده‌م رو به صبا می‌دوزم و آروم لـ*ـب می‌زنم:
- خوبه.
با دست‌های عرق کرده‌م، کاغذ خرید رو جلوی چشم‌هام میارم و لیست رو چک می‌کنم. انگار توانایی فهم کلمات ازم گرفته شده و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا