- عضویت
- 3/2/22
- ارسال ها
- 259
- امتیاز واکنش
- 1,519
- امتیاز
- 178
- محل سکونت
- نورِماه!
- زمان حضور
- 2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
کولهش رو روی شونهش درست میکنه و جلوتر از من قدم برمیداره. پلاستیک توی دستم رو جابهجا میکنم و پشت سر صبا قدم برمیدارم. برخلاف چند دقیقه قبل، نگاهم رو بین مردم نمیچرخونم تا فرد آشنایی که چشم انتظار دیدنش بودم رو ببینم.
اون پیامک تمام ذهنم رو درگیر خودش کرده و فرصت حضور احساسی که توی قلبم حاکم بود رو...
اون پیامک تمام ذهنم رو درگیر خودش کرده و فرصت حضور احساسی که توی قلبم حاکم بود رو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: