- عضویت
- 3/2/22
- ارسال ها
- 259
- امتیاز واکنش
- 1,519
- امتیاز
- 178
- محل سکونت
- نورِماه!
- زمان حضور
- 2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
چادر روی سرش رو کمی جلوتر میکشه و بعد دستش رو جلو میاره و لُپم رو محکم میکشه. یک دفعه عقب گرد میکنه و وارد اتاق میشه، کنجکاو به داخل اتاق نگاهی انداختم.
فرش سرمهای رنگی کف اتاق پهن شده بود و روی دیوار نزدیک در، عکس مادر یاسمن گذاشته شده بود. مادری که وقتی هفت سالش بود توی آتیش سوخت و اون رو تنها...
فرش سرمهای رنگی کف اتاق پهن شده بود و روی دیوار نزدیک در، عکس مادر یاسمن گذاشته شده بود. مادری که وقتی هفت سالش بود توی آتیش سوخت و اون رو تنها...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: