- عضویت
- 3/2/22
- ارسال ها
- 259
- امتیاز واکنش
- 1,519
- امتیاز
- 178
- محل سکونت
- نورِماه!
- زمان حضور
- 2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی تـ*ـخت نارنجی رنگ میشینم. کف دستم رو جلوی چشمهام میارم و به بخیههای ریزی که کف دستم جا خوش کرده بودن نگاه میکنم.
چادرم رو روی شونههام میندازم و نگاه برزخی مامان روی شالم ثابت میشه. «بیخیالی» زیرلب زمزمه میکنم و گوشیم رو از داخل جیب مانتوی مشکی رنگم بیرون میارم.
وارد نمایهام میشم و پروفایلم رو...
چادرم رو روی شونههام میندازم و نگاه برزخی مامان روی شالم ثابت میشه. «بیخیالی» زیرلب زمزمه میکنم و گوشیم رو از داخل جیب مانتوی مشکی رنگم بیرون میارم.
وارد نمایهام میشم و پروفایلم رو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: