#پارت۲۹
#آیناز
زیر سایهی درخت پارک کردم و کج رو به مامان نشستم و به در تکیه دادم.
- میشنوم...
موهای پرپشت شرابیش رو با عینکش بالا داد و گفت:
- بیا رضایت بده وحید بیاد بیرون.
چند ثانیه با تعجب نگاه کردم و سپس با صدای بلندی شروع به خنده کردم طوری که چشمهام تر شد. انگشت اشارهم رو...
#آیناز
زیر سایهی درخت پارک کردم و کج رو به مامان نشستم و به در تکیه دادم.
- میشنوم...
موهای پرپشت شرابیش رو با عینکش بالا داد و گفت:
- بیا رضایت بده وحید بیاد بیرون.
چند ثانیه با تعجب نگاه کردم و سپس با صدای بلندی شروع به خنده کردم طوری که چشمهام تر شد. انگشت اشارهم رو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان رگ بی رگ | M O B I N A و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com