خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
- برو اول مدرسه، بعد بریم رستوران.
سامی یه اُکی گفت ‌و ضبط رو روشن کرد و صداش رو بلند کرد، خودش هم با آهنگ می‌خوند. چه زود پسرخاله می‌شه این داداش ما! سه‌سوته رسیدیم دم مدرسه.
- سامی بمون تا بیایم، شیطونی هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
به همدیگه تبریک گفتیم، کلی جیغ‌جیغ کردیم و هم رو بـ*ـغل کردیم که کامی با سروصدای ما از اتاقش بیرون اومد و بهمون اخطار داد؛ اما ما این‌قدر خوشحال بودیم که نفهمیدیم داریم چی می‌کنیم از خوشحالی. به سامی قول داده بودم اول از همه به اون رتبه‌م رو بگم و می‌دونستم که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
رادوین: صبا تو رو خدا بیا نجاتم بده، این کشت من رو.
مطی: رادوین همین الان پاکش می‌کنی، حرف نباشه. صبا تو هم بیا بشین.
رفتم نشستم. اُه‌اُه مبلش خیلی لک شده بود. مطی رفت تو آشپزخونه، رادوین هم داشت مبل رو تمیز می‌کرد،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوباره همون لباس‌هام رو پوشیدم، لباس‌هایی که مطهره داد رو تا کردم روی تختش گذاشتم و از اتاق خارج شدم. خنده‌م گرفت، هنوز رادوین در حال سابیدن اون لکه بود، مطی هم بالا سرش، انگار پادگان نظامی بود.
- می‌گم مطی این بیچاره حالا یه غلطی کرد، تو نمی‌خوای بی‌خیالش شی؟
مطی با اخم گفت:
- نچ! زده مبلای خوشگلم رو خراب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
رفتیم سوار ماشین شدیم. اُه راستی دو ماه پیش جشن نامزدی یگانه و عارف بود و جشن خیلی قشنگ و بزرگی برپا کردن، پارسا توی جشن نامزدی یگانه نبود، کسی هم نفهمید که دقیقاً کجاست؛ اما پارمیس گفت که رفته مسافرت اما به نظر من که این پارسا یه کاسه‌ای زیر نیم کاسه‌شه که هرازگاهی غیبش می‌زنه. بالاخره می‌فهمم این چی‌کار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
- بفرمایین، می‌شنوم.
- خب من چطوری بگم، من، من خیلی وقته که...
یهو یکی از گارسون‌ها اومد و رو به پارسا گفت:
- آقای رادمنش کارتون دارن، لطفاً برین به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعدش از کیفم یه دستمال در آوردم و لـ*ـب و دماغش رو پاک کردم، خیلی خون ازش رفته بود. بهم نگاه کرد، سعی کردم توی چشم‌هاش نگاه نکنم، نمی‌دونم چرا؛ اما وقتی به چشم‌هاش نگاه می‌کردم یه حس عجیب داشتم. سرش رو پایین انداخت و زیر لـ*ـب گفت:
- مرسی عزیز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارسا دستش رو حلقه کرد و دست من رو هم روی بازوش گذاشت. با تعجب بهش نگاه کردم که خیلی جدی گفت:
- بریم.
باهم قدم برداشتیم و وارد سالن شدیم. تاریک بود و پر از نورافشان‌های خفن و دود. کلی شلوغ بود. همراه پارسا به طرف یه میز چهارنفره رفتیم و کنارهم نشستیم، به پیست رقص نگاه کردیم.
- پارسا این عروسی کیه؟
- عروسی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
یه کش‌وقوسی به بدنم دادم و با شوق از جام بلند شدم. اول رفتم حموم، خوب که حموم کردم، اومدم بیرون یه حوله تن‌پوش تنم بود، خواستم درش بیارم که مثل همیشه مطی بود که مثل گاو بدون درزدن اومد داخل.
- وای سلام صبا، چطوری؟ ماشاءالله چه هیکلی ساختی واسه خودت!
و یه سوت زد.
- سلام، تو هنوز آدم نشدی؟
- مگه فرشته‌ها آدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
این دفعه یه لباس بلند و پوشیده، پوشیدم؛ آخه به‌جز ما غریبه هم بود. لباسم بنفش تیره بود که دنباله هم داشت، موهام هم یه خرده پایینشون رو فر کردم و باز گذاشتم، یه تاج از گل‌های بنفش و سفید هم روی سرم گذاشتم. آرایشم رو پاک کردم و یه آرایش بنفش کردم. شالم رو که ست لباسم بود به همراه کفش‌هام پوشیدم، اومدم پایین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان تاوان تبسم | Saba.s.f کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، MaRjAn و 4 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا