Tiralin
مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
نویسنده این موضوع
دو حلقهی زر بر میز میدرخشد و یک فنجان دمنوش گرم.
مُشتبه نشو[1]! این دو حلقه نه آنِ من است و نه آنِ هر کسی وابسته به من.
زین پس، دیگر هیچ نشانی از دلدادگی، چه گل سرخی، چه حلقهای و چه زیباروی افسونی، وابسته به من و مانند من نیست و نه هرگز براندیشم[2] و بلغزم از این سخنان!
چرا که گل سرخ را پیشکش دلبر پیشین کردم؛ همان تلخ زبانِ شیرین انگار!
حلقه را نیز... نخستین بار از حلقهی بنشسته بر دست او نوشتم؛ چون روزهای بسیار در خموشی به آن خیره میشدم؛ ولی در پایان فرزانهای برم گفت او و مانند او حلقه به دست میسپارند تا فریاد زنند، آری! ما نیز دلدارهای بسیار و رنگین داریم؛ گرچه در راستین تهیاند و تهی!
و زیباروی افسون...
اگر بخواهم پیمانی بگسلم اینجاست؛ که بخواهم سر و روی فرشتهی زر موی پاییزیام را از بر کنم؛ همان که با دل پاره و چشمان اشکیام به پایکوبی واداشت و خواندن و اندیشههای نو تا اندوه دلبرِ بیدل و داستانهای ریشخندش از یادم بَرد.
من به فدای خوش و ناخوشت فرشتهی پاکی!
اگرم آهنگ[3] دیوانگی باشد، میخواهم با تو، دست در دست و به فرمان تاج و تَختت در ناسوی جهان بدوم.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. مشتبه نشو: اشتباه نکن
۲. نه هرگز براندیشم: هرگز نمیترسم برگرفته از شاهنامهی فردوسی داستان ضحاک و کاوه
۳. آهنگ: قصد
مُشتبه نشو[1]! این دو حلقه نه آنِ من است و نه آنِ هر کسی وابسته به من.
زین پس، دیگر هیچ نشانی از دلدادگی، چه گل سرخی، چه حلقهای و چه زیباروی افسونی، وابسته به من و مانند من نیست و نه هرگز براندیشم[2] و بلغزم از این سخنان!
چرا که گل سرخ را پیشکش دلبر پیشین کردم؛ همان تلخ زبانِ شیرین انگار!
حلقه را نیز... نخستین بار از حلقهی بنشسته بر دست او نوشتم؛ چون روزهای بسیار در خموشی به آن خیره میشدم؛ ولی در پایان فرزانهای برم گفت او و مانند او حلقه به دست میسپارند تا فریاد زنند، آری! ما نیز دلدارهای بسیار و رنگین داریم؛ گرچه در راستین تهیاند و تهی!
و زیباروی افسون...
اگر بخواهم پیمانی بگسلم اینجاست؛ که بخواهم سر و روی فرشتهی زر موی پاییزیام را از بر کنم؛ همان که با دل پاره و چشمان اشکیام به پایکوبی واداشت و خواندن و اندیشههای نو تا اندوه دلبرِ بیدل و داستانهای ریشخندش از یادم بَرد.
من به فدای خوش و ناخوشت فرشتهی پاکی!
اگرم آهنگ[3] دیوانگی باشد، میخواهم با تو، دست در دست و به فرمان تاج و تَختت در ناسوی جهان بدوم.
#تیرالین
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
_______________________________________
۱. مشتبه نشو: اشتباه نکن
۲. نه هرگز براندیشم: هرگز نمیترسم برگرفته از شاهنامهی فردوسی داستان ضحاک و کاوه
۳. آهنگ: قصد
دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: