![1296 Messages](/styles/XENTR/ReputationSystem/fullstar-4.png)
نویسنده این موضوع
#سماع_کبود
#پارت_۹
به قلم الناز خسته!
تاوان با دیدن تارخ که به طرفشان میآمد آرام سمت تبسم لـ*ـب زد.
- خودت رو جمع کن!
تبسم خندهای کرد و چیزی نگفت.
تارخ لبخند نامحسوسی به تاوان زد. مثل همیشه شیک!
پیراهن سفید و رویش جلیقه آبی نفتی رنگ و کت و شلوار ستی به تن کرده بود. موهای قهوهای رنگش را بالا زده...
#پارت_۹
به قلم الناز خسته!
تاوان با دیدن تارخ که به طرفشان میآمد آرام سمت تبسم لـ*ـب زد.
- خودت رو جمع کن!
تبسم خندهای کرد و چیزی نگفت.
تارخ لبخند نامحسوسی به تاوان زد. مثل همیشه شیک!
پیراهن سفید و رویش جلیقه آبی نفتی رنگ و کت و شلوار ستی به تن کرده بود. موهای قهوهای رنگش را بالا زده...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان سماع کبود | *ELNAZ* و ~Reihaneh Radfar~ کاربران انجمن رمان ۹۸
![forum.roman98.com](https://forum.roman98.com/styles/default/xenforo/Roman98.png)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
![roman98.com](https://roman98.com/wp-content/uploads/34.png)
آخرین ویرایش: