نویسنده این موضوع
پیمان همانطور که آب موهایش را میگیرد، خونسرد به بیتای عصبی که در حال منفجر شدن است، نگاه میکند.
- خواستم ببینم حال میده یا نه کسی رو بندازم تو آب. بعد دیدم خیلی میچسبه.
از عمد «خیلی» را میکشد. بیتا دندانهایش را روی هم فشار میدهد و محکم دست پیمان را میکشد که او هم دوباره داخل آب میافتد.
سارا...
- خواستم ببینم حال میده یا نه کسی رو بندازم تو آب. بعد دیدم خیلی میچسبه.
از عمد «خیلی» را میکشد. بیتا دندانهایش را روی هم فشار میدهد و محکم دست پیمان را میکشد که او هم دوباره داخل آب میافتد.
سارا...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: