- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
سورن
- آراز منظورت چیه که نیست؟
آراز بهم نگاه کرد و گفت:
- انگار آب شده رفته تو زمین، حتی از تمام فرودگاها آمار گرفتیم همچین شخصی نبود.
مگه میشه؟ امکان نداره؟ کجا رفته؟ آخ فواد گیرت بیارم زندت نمیذارم عوضی.
در باز شد و سحر اومد داخل. به هممون نگاه کرد و گفت:
- چیشده؟ صداتون تا کل عمارت پیچیده!
آرشام نگاهش کرد و گفت:
- فواد فرار کرده...
- آراز منظورت چیه که نیست؟
آراز بهم نگاه کرد و گفت:
- انگار آب شده رفته تو زمین، حتی از تمام فرودگاها آمار گرفتیم همچین شخصی نبود.
مگه میشه؟ امکان نداره؟ کجا رفته؟ آخ فواد گیرت بیارم زندت نمیذارم عوضی.
در باز شد و سحر اومد داخل. به هممون نگاه کرد و گفت:
- چیشده؟ صداتون تا کل عمارت پیچیده!
آرشام نگاهش کرد و گفت:
- فواد فرار کرده...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان اسیر دست تو | Neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com