- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
- آرشام من سورنم هیچی جلو دارم نیست.
بر خلاف تصورم دوباره لبخند زد و انگشتشُ روی قلبم گذاشت و گفت:
- تو هر چی میخوای بگو آقای متهم؛ اما هر کاریم کنی، هر چقدرم معرور و ازش دست بکشی این لعنتی آخر برنده میشه و توام هیچکاری نمیتونی بکنی!
به چشمای آبیش که داشت میخندید دقت کردم، گاهی عین بچه هاس؛ اما راست میگفت جنگ بین عقل و دل...
بر خلاف تصورم دوباره لبخند زد و انگشتشُ روی قلبم گذاشت و گفت:
- تو هر چی میخوای بگو آقای متهم؛ اما هر کاریم کنی، هر چقدرم معرور و ازش دست بکشی این لعنتی آخر برنده میشه و توام هیچکاری نمیتونی بکنی!
به چشمای آبیش که داشت میخندید دقت کردم، گاهی عین بچه هاس؛ اما راست میگفت جنگ بین عقل و دل...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان اسیر دست تو | Neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com